اماره فراش مبتنی بر دلایل دیگری نیز می باشد از جمله این که عفت زن و انجام تکالیف زناشویی که مفروض است، مستلزم آن میباشد که طفل متولد از زن متعلق به شوهر باشد. فرض وفاداری زن نسبت به همسر خود و فرض این که زن فقط با شوهر خود رابطه جنسی برقرار کردهاست، مستلزم آن است که طفل متولد از زن به شوهر ملحق گردد.
در واقع اماره فراش بر ترکیبی از معلوم های خارجی و هدف های اجتماعی مبتنی است، این واقعیت، که بر حسب معمول طفل متولد در زمان زوجیت نتیجه آمیزش زن و شوهر است، و این نکته که از چنین کودکانی، حتی به بهانه این که گاه حقیقتی نیز پنهان بماند، باید حمایت شود تا خانواده استوار بماند.[۱۰۵]
بند دوم : حقوق و امتیازات غالبا مالی
همان طور که گفته شد سیستم بایستی به گونه ای طراحی شود که کارکرد عناصر بهینه شود،یکی از راه کار هایی که شارع به منظور بهینه سازی کارکرد فرهنگی زن انجام مقرر فرموده است، لحاظ نمودن امتیازات مالی است، که در این قسمت توضیح داده می شود.
امتیازات مالی از گرایش زنان به کارو اشتغال کم کرده و موجب افزایش تمایل به ازدواج در آن ها می شود[۱۰۶]
الف: مهریه
در کتابهای فقهی افزون بر واژه مهریه، واژگان دیگری همانند؛ الصَداق، الصِداق، نحله، فریضه، کابین و … بهکار رفته است؛ ولی مهریه رایجترین واژهای است که در روایات و اصطلاحات فقها و میان مردم کاربرد دارد. در زبان انگلیسی از معادلهایDowry of Bride ,Price, Mahr
برای مهریه استفاده میشود. مهریه در نظام حقوقی خانواده از جایگاه ویژهای برخوردار است و به عنوان یکی از حقوق مالی زن در جریان ازدواج، مهریه یکی از حقوق مالی زوجه است «مالی است که به واسطه عقد نکاح زوج ملزم به پرداخت آن به زوجه میگردد، الزام مربوط به آن ناشی از حکم قرآن کریم است و ریشه ی قراردادی ندارد.[۱۰۷]
مهریه در نظام حقوقی خانواده در اسلام، یکی از حقوق مالی زن در جریان ازدواج است. سنت پرداخت مهریه ضمن چیزی مشابه آن، یک سنت دیرپا و کهن از نظامهای مختلف حقوقی خانواده در بین تمدنهای پیشین بوده است. از جمله کارکردهای اجتماعی مهریه، ارضای نیاز فطری، بیمه اجتماعی، احساس امنیت نسبت به آینده و ارزش نمادین ذکر شده است و در ادامه مطرح میشود که در عصر کنونی مهریه علیرغم سفارش به سبک گرفتن میزان آن در حال افزایش است که پیامدهایی از جمله تغییر در نوع همسرگزینی، کاهش نرخ ازدواج، ایجاد خصومت و دشمنی، احتمال سوداگری و موارد دیگر به همراه دارد.
مهریه تنها یک حق و امتیاز مالی نیست مهریه و سایر حقوقی که خداوند آن را بر عهده مرد مقرر کردهاست منجر به تضمین کارکرد بهینه رکن فرهنگی می شود. قرآن کریم رموز فطرت بشر را با کمال دقت رعایت کردهاست و برای این که هر یک از زن و مرد نقش مخصوصی که در طبیعت از لحاظ علایق دوستانه به عهده ی آن ها گذاشته شده فراموش نکنند، لزوم مهر را تأیید کردهاست.
نگرش سیستمی و الزام مربوط به وجود مهریه که ناشی از حکم قرآن کریم است و ریشه قراردادی ندارد، ایجاب میکند که بخشش مهر از جانب زن دارای حداقلی باشد. حکم بودن مهریه اقتضا میکند که حداقلی در نظر گرفته شود که قابل بخشش نیست و در هر صورت باید پرداخت شود. اگر مهریه تنها کارکرد اقتصادی داشت، با وجود نفقه نیازی به مهریه نبود یا اینکه لزوم پرداختآن در زمان متارکه وانحلال نکاح، تشریع می شد.کارکرد اقتصادی مهریه به دلیل این قرائن است (حق حبس زوجه، استعمال واژه «اجورهن» در قرآن کریم، تشریع بهر المتقیه وجوب پرداخت مهر در صورت فوت زوج یا زوجه حتی قبل از نزدیکی.[۱۰۸]
نتیجه آن که مهریه هم کارکرد اقتصادی و هم کارکرد عاطفی دارد.
ب: نفقه
نفقه یعنی انفاق و کمک کردن از باب نیکوکاری است البته این نفقه بعضا الزام آور میشود مانند نفقه زوجه و نفقه اقارب و خویشاوندان. طبق ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی ایران، نفقه عبارت است از: همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض .
نفقه امری است که بعد از عقد ازدواج و پس از حضور زن در خانه شوهر مطرح می شود . قوانین مربوط به نفقه شامل مواد و دستورات حاکم بر وظایف مرد در پرداخت هزینه های زندگی زن و در مورد زن شرایط احراز چنین حقی است که مهمترین این شرایط تمکین است. به عبارت دیگر در یک قرارداد ازدواج، مرد مکلف است که مخارج زندگی زن را بپردازد و در مقابل زن باید از مرد تمکین نماید. حقوق دانان این وظیفه را نتیجه ریاست مرد بر خانواده و ناشی از قانون می دانند که عرف و عادت نیز موید آن است.به عنوان مثال دکتر ناصر کاتوزیان میگوید: آنچه اهمیت دارد این است که شوهر باید به عنوان ریاست خانواده تأمین معاش زن و فرزندان خود را عهده دار شود.[۱۰۹]
این که نفقه به جهت تضمین کارکرد رکن فرهنگی است از این جا قابل استنباط است که در مقدار نفقه، وضعیت عرفی و حال زوجه ملاحظه می شود. در حالی که در نفقه ی اقارب وضعیت انفاق کننده مورد توجه قرار میگیرد و نیازمندی های اقارب و تمکن مالی نفقه دهنده شرط است. و نیز این امر که مبنای تعلق نفقه در دوران بارداری وضعیت خاص و دوران بارداری است و نفقه به خود زن تعلق میگیرد و نه جنین.[۱۱۰]
در رویکرد سیستمی، زن ناشزه، عنصری نامطلوب است حقوق و امتیازات مالی عمدتاًً به جهت تضمین کارکرد و بهینه رکن فرهنگی است که با نشوز لزوم این امر (نفقه) منتفی می شود.
بند سوم: شرط کفائت در نکاح
کفائت در عقد ازدواج به معنای شباهت، یکسانی، همتایی و شایستگی میباشد..منظور از کفائت در باب نکاح برابری زوجین در مسلمان بودن، حسب و نسب و تمکن مالی و مقام و رتبه اجتماعی و غیر آن میباشد. [۱۱۱] به تعبیر «گی روشه»: تعلق به یک اجتماع به معنی اشتراک در عقاید و ویژگیهای مشترک است تا خود را در «ما» بازشناسیم؛ به همین دلیل کفویت ودین و اعتقادات مشترک زن ومرد امری ضروری و اجتناب ناپذیر در محیط خانواده ست. امری که «ما» شدن را میسازد و منجر به استحکام و دوام خانواده میگردد.
کفائت عنصر تضمین دوام نکاح است دوام خانواده است. بسیاری از فقهای اهل سنت بر این عقیده اند که کفائت فقط در جانب مرد معتبر است به این معنا که زن بایستی همواره با کفو ازدواج کند و شرط است که مرد کفو زن باشد اما مرد میتواند با هر کسی ازدواج کند و او این که کفو نباشد… دلیل این امر این است که اولاً عدم کفائت فقط از ناحیه ی زن و اولای او موجب عار است… ثانیاً… عرفاً نیز مرد در اثر ازدواج با کسی که شان او پایین تر از اوست مورد طعن قرار نمی گیرد ولی زن این طور نیست و لذا شان زن این است که مرد متناسب با شان وی یا بالاتر از شان او به ازدواجش در آید ولی مرد… میتواند با کم تر از شان خود هم ازدواج کند[۱۱۲] کفر زوج هم ابتدائاً و هم استداماً مانع نکاح است.