گیولی و هین ( ۲۰۰۰ )
آن ها طی تحقیقی نشان دادند ، سود آوری در طی چهار دهه گذشته، در آمریکا کاهش یافته است. اما این کاهش، موجب کاهش جریانات نقدی نشده است . نتایج تحقیق آن ها به این موضوع اشاره دارد که شناخت زیان نسبت به سود زود تر انجام می شود و میزان محافظه کاری غیر شرطی و گزارش زیان به ۳۵ درصد در گزارشگری مالی آمریکا افزایش یافته است.
واتز و زیمرمن(۱۹۷۸) و احمد (۲۰۰۲)
واتز و زیمرمن معتقدند که شرکتهایی که با هزینه های سیاسی بالا مواجه هستند، تمایل زیادی به استفاده از رویه های محافظه کارانه حسابداری دارند . در تأیید عقیده آن ها احمد و همکاران ( ۲۰۰۲ ) نشان دادند که شرکتهای بزرگ، از روش های حسابداری محافظه کارانه بیشتری نسبت به سایر شرکتها استفاده میکنند. همچنین نتایج تحقیق آن ها نشان داد که اگر تضاد منافع میان وام دهندگان و سهامداران در تقسیم سود وجود داشته باشد، در آن صورت مدیران شرکتهای وام گیرنده، احتمالاً اشتیاق بیشتری به استفاده از رویه های محافظه کارانه حسابداری دارند.
تحقیق باسو(۱۹۹۷)
باسو در تخمین شاخص محافظه کاری، رابطه ی بین عایدات و بازده سهام را از طریق رگرسیون بررسی نمود. او دریافت در شرکتهایی که بازده سهام آن ها منفی است، بازده سهام همبستگیب یشتری با عایدات دارد تا در شرکتهایی که بازده سهام آن ها مثبت است. باسو دریافت در دوره هایی که دعاوی قضایی در آمریکا افزایش یافته، محافظه کاری نیز افزایش یافته است باسو(۱۹۹۷) در تحقیقی تأثیر محافظه کاری را بر صورت هایمالی بررسی کرد. او محافظه کاری در حسابداری را به عنوان شناسایی بهموقع تر اخبار بد در مقایسه با اخبار خوب تفسیر می کند. بهموقعتر بودن شناساییِ اخبار بد دلالت براین دارد که سود نسبت به بازدههای منفی در مقایسه با بازده های مثبت، در هر زمانی حساس تر است. او نشان داد که حساسیت سود نسبت به بازدههای منفی دو الی شش برابر بزرگتر از حساسیت سود به بازدههای مثبت است. علاوه بر این، باسو نشان داد که به موقعتر بودن سود اساساً بر اثر شناسایی به موقع تر اخبار بد از طریق اقلام تعهدی ( ونه جریان های نقدی) است. از سوی دیگر، اقلام تعهدی و جریانهای نقدی در زمان بندی شناسایی اخبار خوب در صورت هایمالی، تفاوتی با یکدیگر ندارند.
۲-۱۵-۲ تحقیقات داخلی
غلامرضا کرمی و حامد عمرانی(۱۳۸۹)
آن ها به بررسی تأثیر چرخه ی عمر شرکت و محافظه کاری بر ارزش شرکت پرداختهاند. در این پژوهش با بهره گرفتن از مدل فلتهام و اوهلسون ( ۱۹۹۵ )،تأثیر محافظه کاری بر واکنش سرمایه گذاران به خالص دارایی های عملیاتی و سود عملیاتی غیر عادی در مراحل مختلف چرخه ی عمر شرکت مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل داده های گرد آوری شده در این پژوهش در سه مرحله انجام شده است. نخست، شرکتهای عضو نمونه ی آماری به مراحل رشد، بلوغ و افول طبقه بندی شده اند. سپس هر یک از شرکت های مراحل رشد، بلوغ و افول با بهره گرفتن از مدل فلتهام و اوهلسون به شرکتهای محافظه کار و شرکتهایی که از رویه های حسابداری متهورانه استفاده میکنند، تفکیک شده و در مرحله ی آخر با بهره گرفتن از روش های آماری تحلیل همبستگی و رگرسیون مقطعی فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرارگرفته اند. نتایج حاصل از بررسی ۴۵۰ سال- شرکت طی دوره ی زمانی ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۷ نشان میدهد که سرمایه گذاران اهمیت (وزن) بیشتری به خالص داراییهای عملیاتی و سود عملیاتی غیر عادی شرکتهای در مرحله ی رشد نسبت به شرکتهای مراحل بلوغ و افول میدهند. همچنین نتایج نشان میدهد که در مراحل رشد و بلوغ، سرمایه گذاران اهمیت (وزن) بیشتری به خالص داراییهای عملیاتی و سود عملیاتی غیر عادی شرکتها ی محافظه کار (نسبت به شرکتهایی که از رویه های حسابداری متهورانه استفاده میکنند) میدهند و در مرحله ی افول عکس این موضوع صادق است.
بنی مهد و باغبانی(۱۳۸۸)
آن ها اثر محافظه کاری حسابداری، مالکیت دولتی، اندازه شرکت و نسبت اهرمی بر زیان دهی شرکتها، در ۴۸ شرکت زیانده از شرکتهای خارج شده از تابلوی بورس اوراق بهادار تهران را برای دوره زمانی ۷ ساله ۱۳۸۰ الی ۱۳۸۶ مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان میدهد که محافظه کاری حسابداری با زیاندهی شرکتها رابطه ای مستقیم دارد. این موضوع از دیدگاه نظری پذیرفته شده و مشابه نتایج پژوهش های خارجی میباشد. همچنین نتایج پژوهش بر وجود رابطه ای مستقیم میان اندازه شرکتها و زیاندهی و رابطه ای معکوس میان نسبت اهرمی و زیاندهی تأکید دارد. نتایج نشان میدهد که مالکیت دولتی، اثری بر زیاندهی شرکتها ندارد . همچنین نتایج مذبور، محافظه کاری حسابداری را مکانیزم قرار دادی مؤثری برای محدود نمودن رفتار جانبدارانه مدیر در بیشنمایی از سود در شرکتهای زیانده می شناسد و از این رو، محافظه کاری را موجب ارتقای ارزش شرکتهای زیانده در بلندمدت میداند.
مهرانی، حلاج و حسینی۱۳۸۸
مهرانی، حلاج و حسینی(۱۳۸۸) تحقیقی را در بورس اوراق بهادار تهران و در محدوده زمانی ۱۳۸۵-۱۳۷۶ با بهره گیری از روش تجزیه و تحلیل رگرسیون تحت عنوان بررسی محافظه کاری در سود حسابداری و رابطه آن با اقلام تعهدی ترکیبی اجرا کردند.
یکی از فرضیات اصلی آن ها این بود که همبستگی بیشتر اخبار بد با سود در قیاس با همبستگی اخبار خوب با سود ( که این همبستگی بیشتر نشان دهنده وجود محافظه کاری است) متأثر از اقلام تعهدی است. سود حسابداری قابل تقسیم به دو بخش نقدی و تعهدی به شرح زیر است:
Eit = ACCit+CFit
Eit = سود حسابداری شرکت i در سال t و ACCit = کل اقلام تعهدی شرکت i در سال t و CFit = جریان نقدی عملیاتی شرکت i در سال t
نتایج تحقیق نشان دهنده آن بود که سطح محافظه کاری و یا به عبارتی عدم تقارن زمانی در شناسایی اخبار خوب نسبت به اخبار بد، برای اقلام تعهدی(ACC) و جریانهای نقدی عملیاتی(CF) به ترتیب برابر با ۲۴۹/۰ و ۰۶۷/۰ میباشد. یعنی میتوان نتیجه گرفت که وجود محافظه کاری و یا همان شناسایی سریعتر اخبار خوب، بیشتر به دلیل وجود اقلام تعهدی است نه اقلام نقدی. در واقع، مثبت بودن β۳که طبق گفته باسو معیاری برای سنجش محافظه کاری است، ۷۸ درصد وابسته به اقلام تعهدی است و تنها ۲۲ درصد وابسته به اقلام نقدی است.
کردستانی و امیربیگی ( ۱۳۸۷ )