۱۴- آشنایی با نهادها و سازما ن های بین الملل
۱۵- آشنایی با مهارت های اجتماعی و تعامل
۱۶- شناخت عدالت اجتماعی ودرک و اهمیت آن
۱۷- آشنایی با محیط زیست و درک اهمیت آن
۱۸- آشنایی با مجامع مدنی و شهروندی؛
۱۹- فهم ماهیت و چیستی خلاقیت و نو آوری (قلتاش،۱۳۹۱).
تحلیل محتوا و تاریخچه آن
الف) تعاریف تحلیل محتوا:
تحلیل محتوا مجموعه ای از فنون تحلیل ارتباطات است. تحلیل محتوا یک وسیله نیست بلکه گستره ای ابزار یا به طور مشخص تر یک ابزار است ولی از نظر شکل بسیار مختلف و قابل انطباق در میدان کاربردی وسیع ارتباطات است (شریعتمداری،۱۳۷۶).
تحلیل محتوا یک روش پژوهشی منظم برای توصیف عینی و کمی محتوای کتب و متون برنامه درسی و ستون برنامه درسی و یا مقایسه پیام ها و ساختار محتوا با اهداف برنامه درسی و در تعریفی دیگر، تحلیل محتوای کمی آزمون نظامند (سیستماتیک) تکرار پذیر نمادهای ارتباطی است که طی آن ارزش های عددی بر اساس قوانین متغییر اندازه گیری، به متن نسبت داده می شود و سپس با بهره گرفتن از روش های آماری، روابط بین آن ارزش ها تحلیل می شود (یار محمدیان،۱۳۷۷).
تاریخچه تحلیل محتوا
تحلیل محتوا بعد از جنگ جهانی دوم بر اساس روان شناختی تبلیغاتی وضع و به تدریج رواج پیدا کرد. هنگام جنگ بسیاری از پیام ها و گفتارها مورد سنجش و ارزشیابی و نهایتاً مورد تحلیل قرار می گرفتند. از آن پس این روش در سطح جهان گسترش یافته و روز به روز بر وسعت و اهمیت آن افزوده گردید و چنین به نظر میرسد که در آینده نیز دستخوش تحولاتی گردد. بنابرین تحلیل محتوا در ابتدا فقط شامل ارزشیابی پیام ها و گفتار ها بوده و با گذشت زمان این مسائل پیچیده تر شده و با پیشرفت علم و تکنولوژی علاوه برارزیابی، کارهای دیگری نیز روی محتوای پیام ها و گفتارها صورت می گرفت که لازمه این امر توجه به متن اصلی پیام و تحلیل جزء به جزء آن بود (حسنی،۱۳۸۵).
فن تحلیل محتوا به عنوان روش مفید و مؤثری برای پژوهشگران ارتباط جمعی محسوب میگردد. در این خصوص بیشتر به کتاب شناسی ها توجه گردیده و فنون اندازه گیری منظم برای تعربف مقوله ها و محتوای عینی نوشته ها، برای روزنامه نگاران و نویسندگان به وجود آمده است.
«بولا»تحلیل محتوا را مستلزم انجام مراحل زیر میداند:
الف- تعریف قالب محتوا
ب- تصمیم گیری درباره چگونگی انتخاب نمونه ای از این محتوا
ج- تدوین فهرستی از موضوع ها برای استفاده در طبقه بندی محتوایی
د- تعیین شاخص هایی برای هریک از طبقه بندی های مورد تظر
ﻫ ـ تعریف واحد مطالعه (واحد ثبت داده ها و واحد نمونه گیری متن).
وـ آموزش داوران(همکاران تحقیق).
رـ تحلیل محتوایی مطالب
ح- تعیین پایایی و روایی نتایج ( یار محمدیان،۱۳۷۷).
در تحلیل محتوا، اگر تحلیل گر بر اساس یک روند منظم ومنطقی پیش نرود، از تحلیل خود نتیجه مطلوبی به دست نخواهد آورد. مهمترین مراحل تحلیل محتوا عبارتند از:
۱- مشخص ساختن هدف تحلیل
۲- جمع آوری نمونه های مورد تحلیل
۳- تقسیم مجموعه مورد بررسی به واحد های مختلف (کلمه ها، نمادها، مضمون ها و شخصیت ها)
۴- طبقه بندی واحدها
۵- ارزیابی عینی واحدها
قلب تحلیل محتوا دستور العمل کد گذاری آن است که چگونگی سنجش متغییرهای مورد مطالعه را توضیح می دهدو داده ها را در ورقه کد گذاری، ثبت میکند (موسوی نسب تهرانی،۱۳۸۴).
سند تحول بنیادین
مراد از« تحول بنیادین در آموزش و پرورش » فراهم آوردن زمینه « تحول عمیق و ریشه ای، همه جانبه، نظام مند و سیستمی، آینده نگر، مبتنی برآموزه های وحیانی و معارف اسلامی و متناسب با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی » بوده است (نوید،۱۳۸۹: ۴۰)
امروزه آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است. نظام آموزش و پرورش ایران که بخش های عمده ای از آن تقلیدی و وارداتی تلقی می شد، نیازمند تحول اساسی بود. در این راستا سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش پس از پنج سال (۸۹ – ۸۶ ) فعالیت مستمر با بهره گرفتن از منابع ارزشمندی همچون قرآن کریم، سیره پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین، رهنمودهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، و دیدگاه بزرگان عرصه تعلیم وتربیت، در آذر ماه ۱۳۹۰ رو نمایی شد.
ضرورت تحول بنیادین در آموزش و پرورش کشور
تغییر و اصلاح در نظام های آموزشی امری مستمر و بطیء است که همواره انجام شده و می شود. لیکن در شرایط فعلی ایران و جهان انجام تحول بنیادین و همه جانبه در نظام آموزش و پرورش کشور به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل شده است که هر چه سریع تر باید آگاهانه و کار شناسانه به آن اهتمام ورزید. تأخیر در این امر مهم و سرنوشت ساز میتواند آسیب های فراوان به تربیت و تولید سرمایه انسانی و اجتماعی زده و تربیت نسلی در طراز جمهوری اسلامی ایران را با مخاطره روبرو سازد. برخی از دلایل تبیین ضرورت تحول بنیادین در آموزش و پرورش ایران عبارتند از:
۱ـ عدم ابتناء آموزش و پرورش موجود بر فلسفه تعلیم وتربیت اسلامی
نهاد آموزش و پرورش به عنوان یک نظام وارداتی (تعبیر مقام معظم رهبری، هفته معلم :۱۳۸۶) دستاورد عصر مدرنیته و مبتنی بر مبانی فلسفی و نظری مدرنیسم بوده و فرهنگ زیست بوم خود را به همراه داشته و به ارمغان آورده است.
۲ـ کاستی در شکوفایی و تربیت همه جانبه و متوازن شایستگی های انسانی
نظام آموزشی موجود بیشتر به انتقال معلومات و اطلاعات و رشد ذهنی دانش آموزان اهتمام ورزیده و از پرداختن به سایر ابعاد و ساحت های وجودی انسان باز مانده است و به فرایند شناسایی و رشد فطرت الهی انسان برای دستیا بی به مقام عبودیت خداوند و قرب الهی آسیب رسانده است.
۳ـ کندی در همپایی تحولا ت محیطی
سرعت و گسترش تحولا ت محیطی و دستیابی به یافته های جدید در تمام عرصه های علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … به گونه ای است که نظام های آموزشی در دریافت این تحولات و انتقال آن به کودکان و نوجوانان با مشکل جدی روبرو هستند لذا «بوی کهنگی» میدهد (مقام معظم رهبری، اردیبهشت ۱۳۸۷).
۴ـ کاستی در پاسخ گویی به نیاز های جامعه
شناسایی استعداد ها و توانمندی ها و هدایت تحصیلی دانش آموزان برای پاسخگویی به نیاز های متعدد و متنوع جامعه، یکی از رسالت های اموزش و پرورش است که این امر بر اساس شاخص ها و معیار های علمی و مبتنی بر آمایش سرزمین و نیاز های حال و آینده جامعه و متناسب با علایق و استعدادهای دانش آموزان صورت نمی گیرد.
۵ـ نا کار آمدی درتحقق رسالت فرهنگی و اجتماعی ملی و جهانی
آموزش و پرورش باید پیش برنده تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی باشد (لوئیس و کاترین، ۱۳۸۸) و بتواند ضمن نهادینه سازی ارزش های جامعه اسلامی متناسب با شرایط زمان، نیروی انسانی مورد نیاز برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی در سطح ملی و جهانی را فراهم آورد. از این منظر هم آموزش و پرورش با مشکلات جدی روبرو است و برخی از برون دادهای سیستم با آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی فاصله دارند.
۶ـ پایین بودن نرخ بهره وری و اثر بخشی نظام آموزش و پرورش