ترویج کار گروهی و تشریک مساعی: یادگیری و فعالیت در گروه در مقایسه با یادگیری انفرادی یا یادگیری از راه رقابت پیامدها و آثار مثبت بیشتری در ترویج اندیشه و تبادل افکار دارد. فراهم ساختن محیطی که افراد بتوانند به بررسی اندیشهها و بیان آن ها بپردازند نقش زیادی در تقویت اندیشه و اندیشهپروری بهجای میگذارد. یکی از روشهایی که از گذشته دور برای تقویت تفکر مورد استفاده قرار گرفته است، روش بحث گروهی است. در این روش ایده ها و تجارب یادگیرندگان در جریان بحث عرضه میشود و بدین ترتیب بر مشارکت و چالش افزوده میشود. بیشتر مردم بحث را انگیزه زا و انگیزش افزا یافتهاند و از اینکه در فرایند بحث بخواهند ازکس دیگری پیشی بگیرند، اظهار نظر کنند، و یا باورهای دیگران را نقد کنند لذت میبرند (احدیان و آقازاده، ۱۳۸۲).
۲-۸مفهوم تفکر انتقادی
واژه نقد مبانی و مفاهیم گوناگونی دارد که در موراد مختلف و برحسب نیاز می توان آن ها را به کار برد، در فرهنگ دهخدا، انتقاد به معنی سره کردن، نقد گرفتن پول، جدا کردن پول خوب و بد و نیز به معنای آشکار کردن عیب شعر و بحث کردن درباره مقاله یا کتاب آمده است. اصطلاح کرتیک نیز که در تمامی زبان های اروپایی به کار می رود از لغت کرتیس[۳۵] یونانی گرفته شده است.در فرهنگ آکسفورد معادل نقطه عطف در بیماری، داوری توأم با سخت گیری، دقت و خطایابی و مهارت نقادی یک اثر هنری است.اصطلاح تفکر انتقادی برای اولین بار در فرهنگ یونان وآتن، سده پنجم پیش از میلاد پیدا شد.
سقراط نخستین فیلسوفی بود که داور روزگار خویش خوانده شد.او خرد را برترین نیروی هستی شمرد و از آن در زندگی الهام گرفت و سرانجام جان خود را در راه خرد گذاشت.کلیه تعلیمات تربیتی سقراط((خودت بشناس))بود.روش تربیتی سقراط بر پایه گفتمان بنا شده بود و نقادی یکی از ارکان مهم این روش به حساب میآمد(جهانی،۱۳۸۰،ص۱۴).
جان چافی[۳۶](۱۹۹۴) تفکر انتقادی را چنین تعریف میکند: تفکر انتقادی فرایند تفکر را با روش و قاعده کشف می کندکه این نه تنها به معنای تعمق هدفمندانه است، بلکه آزمودن مدرک ومنطقی است که ما ودیگران از آن استفاده میکنیم(جانسون[۳۷]،۲۰۰۲،ص۱۰۲).
تعاریف مهم و مطرح شده درباره تفکر انتقادی و عوامل زمینه ساز آن به راستی مفهوم تفکر انتقادی چیست؟ واتسون گلیزر[۳۸](۱۹۶۴) تفکر انتقادی را به عنوان چیزی فراتر از مهارتهای ادراکی خاص در نظر می گیرند.تفکر انتقادی به اعتقاد آن ها ترکیبی از نگرشها، دانش ها و مهارت هاست:الف) نگرشهای جستجوگری که شامل توانایی شناخت مشکل، پذیرش وجود نیاز به مدارک و استدلالها جهت حمایت از آن چه به عنوان واقعیتها اظهار گردیده اند.ب) وجود دانشها درباره ماهیت استنباط های درست، انتزاع ها و تعمیم پذیری ها ضروری است.ج) مهارت هایی که بتوان نگرشها و دانشهای فوق را به کار برد(سیسمون،۲۰۰۲،ص۹۱).
ریچارد پاول تعاریف متعددی از نظر انتقادی ارائه میدهد که هر یک بر جنبه هایی از آن تأکید دارند.تعاریف او دو جنبه عمومی دارند:اول، بر بازتابی بودن این شیوه تفکر متمرکزند.دوم، بر مهارتها و ویژگی هایی تأکید دارند که اندیشمند انتقادی را به داوری درباره موضوع بررسی اش می رسانند.در مورد نخست، مثلا می نویسد: تفکر انتقادی هنر تفکر درباره تفکر به شیوه ای که از نظر فکری انتظام یافته و منضبط باشد است.اندیشمندان انتقادی آشکارا در سه برهه مرتبط بر روند تفکر متمرکز میشوند، آن ها تفکر را تحلیل میکنند، تفکر را ارزشیابی میکنند و تفکر را اعتلا میدهند، این سه برهه برای این است که اندیشمند انتقادی مسئولیت تفکرش را به عهده گیرد(پاول[۳۹]، ۲۰۰۵،ص۴۲).
۲-۹پرسشگری؛ قلب تفکر انتقادی
نخستین گام در جهت پردازش منطقی داده ها و اطلاعات،پرسشگری است؛ پرسش از دقت، اعتبار و قلمرو داده ها و اطلاعات حجم وسیعی از داده ها و اطلاعاتی که حتی به صورت تصویر، امروزه پخش میشوند نادقیق، نامعتبر و در بسیاری مواقع دروغ اند.پس اندیشیدن به معنای تفکر پردازش کننده با پرسیدن آغاز می شود، این سنگ بنای تفکر انتقادی است.
وقتی واقعیت در ارتباط با ذهن انسان قرار بگیرد، به داده ها و اطلاعات تبدیل می شود.واقعیت نو، یعنی داده ها و اطلاعات نو به حیرت می انجامد، غلبه بر اسارت حیرت فقط با به پرسش گرفتن آن، یعنی به پرسش گرفتن داده ها و اطلاعات حیرت انگیز ممکن میگردد، شگفتی و حیرت که به پرسش تبدیل شود روند تفکر انتقادی شروع می شود(قاضی مرادی،۱۳۹۱،ص۱۹).
پرسیدن فقط به پرسش از چیزهای مورد نظر محدود نمی شود؛ بلکه پرسش چگونه اندیشیدن را نیز در بر میگیرد.پرسشی که نشانه چگونگی پردازش داده ها واطلاعات است به پرسشی میرسد نسبت به چگونگی اندیشیدن ما، نسبت به پاسخهای پیشین ما، نسبت به اهداف و آرمان های ما پاسخ به مجموعه چنین پرسش هایی، تفکر انتقادی را شکل میدهد، اگر چنین باشد میتوان تأکید کرد((پرسشگری)) قلب تفکر انتقادی است.تفکر با پرسش برانگیخته می شود و نه با پاسخ، پاسخی نیز که زمینه ساز پرسش بعدی نباشد نقطه پایانی است برتفکر. اغلب ما در پرسشگری مهارتی نیافته ایم، ما جهان را آن گونه که به ما معرفی می وشد می پذیریم.وقتی هم که می پرسیم پرسشمان مبهم، سطحی و چند پهلو است.پرسش های ما اغلب پرسش هایی نیستند که جستجوگری گسترده و پردوام پاسخ را در ما برانگیزند، اما تا در پرسیدن و تداوم آن توانمند نشویم حتی اگر اطلاعاتی در زمینه داشته باشیم، فقط آگاهی ای داریم که در ذهنمان به خاطره تبدیل می شود.ذهن ما صندوقچه اطلاعات و آگاهی هایی است که مالک آن ها هستیم، اما نمی دانیم با آن ها چه میتوانیم بکنیم.آگاهی وقتی از تبدیل شدن به خاطره در امان می ماند که پیوسته پرسش برانگیزد و خودش نیز به پرسش گرفته شود( قاضی مرادی،۱۳۹۱،ص۲۰).
خیلی کم هستند انسان هایی که حقیقتا در جستجوی شناخت اند.در واقع، فقط تعداد کمی می پرسند؛ برعکس بیشتر می کوشند تا ناشناخته ها را از آن پاسخ هایی بیرون کشند که از قبل به صورت توجیه، توضیح یا اشکال تسلی در ذهن خود انباشته یا شکل دادهاند، بدون اینکه بدانند با این پاسخها چه پیشرفتی مییابند.به طور حقیقی پرسیدن به معنای باز کردن در به سوی تند باد است، ممکن است پاسخ، پرسش و پرسشگر، هر دو را نابود کند(وامپیر[۴۰]،۲۰۱۰، ص۲۲).
۲-۱۰اهداف تفکر انتقادی
تفکر انتقادی موضوعیاست که قابل آموزش میباشد و هدف از کسب مهارت تفکرانتقادی ازدیدگاه کرد نوقایی و پاشا شریفی (۱۳۸۴) عبارتاستاز: ۱- فرد بتواند استدلالهای منطقی و توأم با دلیل ارائه دهد،۲- درست را از نادرست تشخیص دهد،۳- نسبت به نابرابریها،پیش داوریها و بی عدالتی ها حساس باشد۴- واقف شود که دیگران همیشه درست نمی گویند۵- منابع معتبر را از غیر معتبر تشخیص دهد .
۲-۱۱ ویژگی های تفکر انتقادی
ریچارد پل و لیندا الدر درباره ویژگی های تفکر انتقادی به موارد زیر اشاره میکنند: