دیدگاه برن درباره شخصیت یک دیدگاه اجزا نگرانه و چندگانه است. برن به سه نوع حالت نفسانی اعتقاد دارد که عبارتند از : روان بیرونی، روان نو و روان باستانی.
۱. روان بیرونی: به شیوهای تقلیدی و قضاوتی شکل میگیرد و در صدد است که مجموعههایی از معیارها و ملاکهای اکتسابی را به اجرا در آورد.
۲٫ روان نو: عمدتاًً به تبدیل محرکها به مجموعه اطلاعات تمایل دارد و نیزبه پردازش و بایگانی این اطلاعات بر تجربیات قبلی علاقمند است.
۳٫روان باستانی: تمایل دارد که بر اساس تفکر مبرا از منطق و ادراکهایی که به طور ضعیفی از هم متمایز و یا تحریف شدهاند به طور ناگهانی و ناآگاهانهتری واکنش نشان دهد. برن تحلیلهای این سه حالت نفسانی را تحت عنوان حالت های من معرفی می کند.
حالتهای من سه گانه او عبارتند از : حالت من والدینی، حالت من بالغ و حالت من کودکی. حالت من والدینی از روان بیرونی، حالت من بالغ از روان نو و حالت من کودکی از روان باستانی نشأت میگیرد.
الف)حالت من والدینی
حالت من والدینی مجموعه ای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که ویژگیهای مشابه آن ها در والدین هم وجود دارد. حالت من والدینی شامل مجموعه انبوهی از وقایع خارجی و تحمیلی غیر قابل سوال در مغز است که توسط فرد در خلال سالهای اولیه زندگی حاصل شده است و معمولاً پنج سال اولیه زندگی را در بر میگیرد. این سالها با سالهای قبل از اجتماعی شدن و ورود به مدرسه متقارن است. عنوان “والد” نیز برای این حالت در حقیقت نامی توصیفی است. زیرا بیشتر ضبطهای این مجموعه اطلاعات، محصول ملاحظات خود طفل از پدر و مادر یا کسانی است که جانشین پدر و مادر بوده اند . تمام چیزهایی که کودک از پدر و مادرش می بیند یا می شنود ، در نوار “والد” ضبط می شود. “والد” در شخصیت هر فرد وجود دارد، زیرا هر فرد این محرک خارجی را در پنج سال اول زندگی خود تجربه کردهاست. برای هر فرد جنبه ” والد” مخصوص و منحصر به خود اوست. زیرا نوارهای ضبط شده او از تجربه های اولیه زندگی با پدر و مادر خودش برای او مخصوص و منحصر به فرد اوست (شفیع آبادی و ناصری ،۱۳۸۶).
در جنبه ” والد” شخصیت انسان تمام پندها، اخطارها و قوانین و مقرراتی که بچه از پدر و مادر خود شنیده یا در رفتار آن ها دیده، محفوظ است. از سوی دیگر محبت ها نیز در این نوارها ضبط میشوند. با توجه به این واقعیت که دستگاه ضبط مغز بچه مداوم روشن است میتوانیم به حجم عظیم اطلاعات محفوظ ” والد” پی ببریم (شولتز و شولتز، ۱۹۹۸؛ نقل از سید محمدی، ۱۳۸۹).
ب) حالت من کودکی
حالت من کودکی مجموعه ای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که بقایایی از دوران کودکی خود فرد هستند. حوادث درونی، بعضی پاسخهای کودکی به آنچه که میبینید و میشنوید و نیز تأثیرات کودک از والدینش در حالت من کودکی او ثبت و ضبط میشوند. از آنجایی که انسان کوچک در دوره بحرانی زندگی اولیه خود فاقد بیان است بنابرین بیشتر عکسالعملهای او به صورت احساس ضبط می شود. انسان کوچک در سالهای اولیه زندگیش به این نتیجه میرسد که من خوب نیستم. این ضبطهای دائمی در مغز رسوبات طبیعی ناشی از بچه بودن است. هر بچهای، حتی بچه والدینی که به اصطلاح مهربان، با محبت و خیرخواه و فهمیدهاند این احساس غیر خوب خاصیت کودکی است و به مفاسد و افکار پدر ومادر که خود این مسئله را به وجود آوردهاند مربوط نیست. البته طرف تابناکی هم وجود دارد. در کودک ذخایر فراونی از اطلاعات مثبت هم هستند. در کودک هست که قوه خلاقیت، حس کنجکاوی، شوق جستجو و فهمیدن، اشتیاق لمس کردن و حس کردن و تجربه کردن، و همچنین ضبطهای با شکوه اولین احساسها و اولین کشفها و اولینهای بسیار نهفته است ولی کفه تراز و به طرف احساسهای غیر خوب سنگینی می کند.
ج)حالت من بالغ
حالت من بالغ به وسیله مجموعه ای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری خود مختارو مستقل توصیف می شود که با واقعیت موجود تطبیق و هماهنگی دارند. حالت من بالغ برای بقا لازم است. این حالت داده ها را به جریان می اندازد، تجزیه و تحلیل می کند و احتمالاتی را که برای حل و فصل مؤثر دنیای خارج ضروری هستند محاسبه می کند. ظرفیت تخمین احتمالات شخص ممکن است با کوششهای آگاهانه افزایش یابد. همانند عضوی که با تمرین نیرومند می شود، جنبه “بالغ” نیز می تواند از طریق تمرین و به کار بردن، رشد و توسعهای قابل ملاحظه پیدا کند. اگر “بالغ” از احتمال وقوع مشکلی در آینده هشیار باشد از طریق ارزیابی احتمالات می تواند راه حلی نیز برای آن مشکل، اگر و هر وقت فرا رسید، بیندیشد. وظیفه دیگر “حالت من بالغ” منظم کردن فعالیتهای “من کودکی ” و ” من والدینی” و واسطه شدن عینی میان آن ها است (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۶). کار مداوم “بالغ” شامل بررسی اطلاعات قدیمی، اعتبار دادن یا اعتبار ندادن، و بالا خره دوباره بایگانی کردن آن ها برای استفاده در آینده است. اگر این کار بخوبی و به نرمی پیش برود، و تقریباً هیچ تضادی بین آنچه که به اویاد داده بودند و آنچه واقعیت است وجود نداشته باشد، وضعش خوب و آماده برای کارهای مهم است.
رویکرد شناختی