روانشناسی وجودی[۶۷]
روانشناسی وجودی، بینشهای مفیدی در مورد ارتباط بین عزت نفس و رابطه فراهم می کند، روابط مهم و توانایی واقعی بودن در روابط، بخشی از احساس امنیت و نیز نشاندهنده ی الگوهای رفتاری جرئتآمیز است. تنها از طریق داشتن یک رابطه واقعی با خود، رابطه و درگیری با دیگر افراد ممکن می شود، هر گونه تعامل و مواجهه که افراد دارند بر چگونگی فکرکردن و احساسکردن آنها در مورد خودشان تأثیرگذار است. درمان وجودی، شناختهای مفیدی در مورد اینکه افراد چگونه می توانند در تفکرشان انعطافپذیر شوند و بر اهمّیت منعطفبودن در تفکّر برای رشد جرات ورزی ارائه میدهد، انعطاف ناپذیری در ارزشها می تواند منجر به عقاید منفی و خودمحدودی در ارتباط با خود یا دیگران شود و نیز باعث الگوهای رفتاری غیرجرأتمندانه می شود. (استراسر و استراسر[۶۸]، ۱۹۹۹).
نظریه دلبستگی[۶۹]
نظریهدلبستگی ایمن و ناایمن[۷۰] به وسیله بالبی[۷۱] در سال ۱۹۴۰ به وجود آمد، این نظریه به «نظریه دلبستگی» شهرت پیداکرد، نظریه دلبستگی به درک اینکه جرات ورزی چیست و اینکه تجارب اوّلیه چگونه بر احساس عزت نفس و الگوهای رفتاری تأثیر میگذارند، کمک می کند. برای افرادی که دلبستگی ایمن و مثبت اوّلیه را در روابطشان با مراقبت اوّلیه تجربه میکنند، ارتباطات ذهن، بدن و مغز مثبت است. آنها قادر به بیان چگونگی احساس به دیگران بدون هیچ گونه ترس هستند و به احساسات دیگران بدون ترس پاسخ می دهند. آنها میدانند که چه چیزی برایشان درست است و قادر به خود مدیریتی و با جرئت رفتارکردن هستند. (بالبی، ۲۰۰۶، به نقل از توند،۲۰۰۷)
نظریه رفتارگرا
واژه جرات ورزی عملاً برای بیان و ابراز همه نوع احساسات به جز اضطراب به کار برده می شود، تجربه نشان دادهاست که چنین ابرازی به منع اضطراب میانجامد، آموزش اظهار وجود تکنیکی است که برای اضطرابهای حادث از روابط اجتماعی متقابل افراد به کار برده می شود، مثلاً اضطراب ناشی از عدم توانایی فرد در ارائه عقایدش به دوستان و یا دیگران با این تکنیک به خوبی از بین میرود. درمانگر، مراجع را وا میدارد تا بر اساس این فرض احساس و عمل کند که او انسان است و حقوقی دارد و از جمله حق دارد که خودش باشد و آزادانه، تا جایی که به حقوق دیگران لطمه نزد، احساسات خود را بیان نماید، این تکنیک فرد را قادر میسازد که محیط را به طریق بهتر و مثبتتری زیر نفوذ و کنترل بگیرد و مانع اضطرابهای بیدلیل خویش شود. باید دانست که حالت قاطعانه و تمایل به اظهار وجود نه تنها ابراز خشم و تحرکات دیگر را در برمیگیرد، بلکه همه نوع احساسات و از جمله احساسات گرم و شدیداًً محبتآمیز را شامل می شود. بنابرین، جرات ورزی، نوعی رفتار تهاجمی است که ابعاد مثبت و سازندهتر رفتار را در بر میگیرد. نوع بسیار معمول و متد اوّل مراجعانی که نیاز مبرمی به آموزش جرات ورزی دارند، کسی است که تربیت اوّلیهی او تأکید بیش از اندازهای بر وظایف و الزامات اجتماعی گذاشتهاست و این احساس را در او ایجاد کردهاست که حقوق دیگران از حقوق خود او بسی مهمتر است. اکثر بیماران نیاز به قاطعیت و اظهار وجود مناسب را به آسانی تشخیص می دهند، با وجود این، بصیرت به تنهایی هر چقدر هم روشن و واضح باشد، هیچگونه تغییری به وجود نمیآورد. (شفیعآبادی و ناصری، ۱۳۸۶)
رفتارهای جرئتورزانه
ماسترز[۷۲]، بریش[۷۳]، هولون[۷۴]، و ریم[۷۵] (۱۹۸۷، به نقل از بیان زاده و همکاران). جرات ورزی را به شرح زیر تقسیم نموده اند:
۱-رد جرئتورزانه: زمانی که با درخواستهای نامعقول دیگران مواجه میشویم، میتوانیم با روش رد جرئتمندانه به درخواست آنها پاسخ منفی بدهیم، باید بدانیم که گفتن نه و یا بله در مقابل درخواست دیگران زمانی که به اختیار خود انسان باشد، جرئتمندی است. هرگاه در مقابل درخواست غیرموجه و نابهجای دیگران به دلیل رودربایسی یا ترس یا هر دلیل غیرمنطقی دیگر نتوانیم با جرئت از کلمه «نه »استفاده کنیم خود را مورد هجوم بسیاری از آسیبها و فشارها قرار خواهیم داد. مثال: اگر به مهمانی دعوت شدیم که اعضای شرکتکننده در آن را نمیشناسیم و نمیخواهیم در آن مهمانی باشیم، میتوانیم با جرئتمندی این مهمانی را قبول نکرده و بگوییم:« متأسفم، من در مهمانی که اعضای آن را نمیشناسم، شرکت نمیکنم»
۲-درخواست جرئتورزانه: از این روش در مواقعی نیازمند کمکگرفتن از دیگران هستیم، استفاده میکنیم. برای مثال: اگر برای حل یک مشکل بخواهیم از والدین یا دوستی کمک بگیریم، میگوییم: « من برای حل مشکلم نیاز به کمک و همفکری شما دارم، آیا میتوانید به من کمک کنید؟»
۳- بیان جرئتورزانه[۷۶]: راتوس[۷۷](۱۹۷۵) به نقل از راگز(۱۹۹۱) چندین رفتار توأم با جرات ورزی را که افراد نیاز دارند در مورد آنها تعلیم ببینند شناسایی کرد:
۱-گفتار توأم با جرات ورزی که در آن فرد حق یا خواستهی خود را با صراحت بیان می کند و یا زمانی است که فرد با تعریف و تمجیدی که از دیگران می کند به او پسخوراند مثبت میدهد.
۲- بیان احساسات به فرد آموخته می شود تا احساسات خود را تشخیص بدهد و به صورت مناسب و ماهرانه آن را نشاندهد.
۳-احوالپرسی با دیگران، فرد می تواند آموزش ببیند و تشویق شود که یک شبکه دوستانه را به زندگی خود اضافهکند که باعث کاهش احساستنهایی و افزایش عزت نفس در آنها شود.
۴-بیان عدمتوافق، افراد فاقد جرئت و ابراز وجود، مردمانی هستند که به «بله-بگو» مشهور هستند. زمانی که موضوعی مخالف خواسته آنها باشد، به صورت ناشیانهای (منفعل یا فعال) خشمگین میشوند. آنها می توانند تعلیم ببینند که بدون داشتن پرخاشگری به طریق صادقانهای، عدم توافق خود را ابراز کنند.
۵-به جای اینکه به سادگی حرفهای دیگران را باورکنند، باید گفتن «چرا» و برای به دستآوردن دلیل برای سوأل خود، تعلیم ببینند. آنها باید بیاموزند این کار را در یک حالت ماهرانهای انجامدهند.
۶-صحبتکردن در مورد خود، افرادی که عدمتوانایی در رفتار توأم با جرات ورزی دارند، اغلب عزت نفس پایینی دارند و تجارب آنها و این احساس که حوصلهی دیگران از صحبت با آنها سر میرود. آنها نیاز دارند که آموزش ببینند و در مورد خودشان و تجربههایشان با یک حالت جالبی صحبتکنند.
۷-پاداش دادن به دیگران هنگامی که از او تعریف میکنند، بارها هنگامی که شخصی از یک فرد فاقد جرات ورزی تعریف می کند، آن فرد تعریف را انکار می کند و آن را مسخره می نماید. چنین افرادی نیاز دارند که بیاموزند در مقابل تعریفهایی که از آنان می شود، یک جمله ساده «متشکرم» را که به طور مناسبی ارائه می شود، بیان کنند. انکارکردن باعث بیاحترامی به فرد مقابل و ناراحتی وی می شود.