“
از دلایل قابل ذکر دیگر، حق طبیعی هر انسان به داشتن آگاهی از منشاء وجودی خود میباشد . بنابرین نظریه، والدین کودک نباید با کتمان نحوه باروری و منشاء ژنتیکی کودک این حق مسلم را از او سلب کنند همچنان که طبق نظر یکی از محققین[۹۷] : «حقیقت گویی همواره بهتر از فریبکاری است هیچ کس حق ندارد بخشی از وجود فرد دیگری را کتمان نماید، مگر اینکه این بخش اهمیت چندانی نداشته باشد به عبارت دیگر این اطلاعات بخشی از تاریخچه زندگی کودک و متعلق به وی میباشد و بنابرین مخفی کردن آن از کودک کاری غیر شرافتمندانه است البته در این زمینه قوانین متفاوتی در کشورهای مختلف وجود دارد به عنوان مثال در کشور انگلستان همه افراد حق دارند از هویت والدین بیولوژیکی خود اطلاع داشته باشند مگر کودکان حاصل از اهدای گامت. از دیگر مواردی که ممکن است موجب افشای راز شود وجود یک بیماری وراثتی خاص در والد غیر ژنتیکی کودک است . در این شرایط جهت اطمینان دادن به کودک از عدم وجود احتمال بروز بیماری در وی، بیان منشاء ژنتیکی کودک مفید به نظر میرسد. »
از دیگر دلایل طرفداران این نظریه این است که در صورت آگاه بودن دیگران از نحوه بارداری و تکوین کودک (با توجه به اینکه اغلب، اطرافیان والدین از ناباروری آن ها اطلاع داشته اند) همواره این نگرانی برای والدین وجود دارد که این مطلب از سوی دیگران به کودک گفته شود و بیان این حقیقت از زبان دیگران، موجب احساس بی اعتمادی کودک نسبت به والدین شود. در ضمن همیشه این سوال برای والدین وجود دارد که آیا کودک پس از آگاهی یافتن از این راز، باز هم آن ها را والدین خود خواهد دانست یا نه ؟ در واقع، آن ها همیشه در فضایی از احساس فریبکاری نسبت به کودک خود و اطرافیانشان قرار خواهند داشت و هیجانات روحی متعددی را تجربه خواهند کرد پس بهتر این است که کودکان این حقیقت را از زبان والدین خود در یک محیط آرام و طبیعی بشنوند و البته راهکارهایی نیز در این زمینه ارائه شده است . یکی از این راهکارها استفاده از کتاب داستانی که چگونگی توضیح دادن این مسئله به کودک را بیان کردهاست .
نکته قابل توجه این است که هیچ کدام از کشورهایی که روش اهدای شناخته شده را پذیرفته اند، هیچ روش مشخصی را برای اطلاع دادن قطعی به کودک در نظر نگرفته اند و تصمیم در مورد این مسئله تنها بر عهده والدین است[۹۸] . این گروه دلایل مختلفی را برای تأیید نظریه خود مطرح میکنند. یکی از مهم ترین دلایل آن ها این است که فرایند درمانی صورت گرفته فرآیندی کاملاً طبیعی و منطقی است و در حقیقت دلیلی برای شرمنده بودن و کتمان آن وجود ندارد. آن ها معتقدند که لزومی ندارد والدین با مخفی کردن این حقیقت از دیگران، خود را دچار استرس و نگرانی بی مورد نمایند. دلیل دیگر طرفداران این نظریه این است که با آگاه شدن دیگران از فرایند درمانی انجام شده نه تنها ضرری متوجه والدین کودک نخواهد شد بلکه آن ها میتوانند از حمایت های معنوی سایرین در شرایط خاص نیز بهره مند شوند. یکی از زنانی که از روش اهدای گامت برای بارور شدن استفاده کردهاست در این مورد میگوید: در انجام این فرایند بسیار مشکل است و من بدون حمایت های روحی و معنوی از سوی افراد خانواده و دوستان نمی توانستم آن را تحمل نمایم.
مطلب دیگری که به عنوان دلیل لزوم افشای حقیقت برای دیگران مورد توجه قرار میگیرد این است که بیان فرایند درمانی انجام شده و تأثیر مثبتی که بر زندگی خانوادگی گیرندگان گذاشته است میتواند راه را برای استفاده دیگران از این روش هموارتر سازد. در حقیقت با بیان این مسئله، روند اهدا در نظر خود فرد و دیگران به صورت امری کاملاً طبیعی جلوه میکند و به سایرین کمک میکند که در صورت قرار گرفتن در موقعیت مشابه به شکل منطقی تری با راه حل های پیش رو مواجه شوند.
در پایان این فصل به عنوان نتیجه می توان گفت: با توجه به بند «ت» از ماده ۶ آیین نامه اجرایی قانون نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور و تبصره آن، این نکته به اثبات میرسد که اطلاعات در مورد جنین ثبت و نگهداری می شود وبا عنایت به ماده ۱۰ همین آیین نامه، ارائه مدارک و اطلاعات مربوط فقط به مراجع قضایی مجاز است. باید دانست که ما در مورد ارائه مدارک واطلاعاتی که به دنبال آن منجر به افشای این راز خواهد شد بحث کردیم که اولاً باید زوجین گیرنده جنین اطلاعات کامل را در مورد جنین اهدایی داشته باشد یا نه و به دنبال آن آیا کودک حاصل از این فرایند باید از وضعیت خود آگاه باشد یا خیر و نیز آیا دیگران باید اطلاع از موضوع مورد بحث داشته باشند یا نه و روش هایی نیز در هر مورد با دلایلی بیان گردید. هر چند بعضی از نویسندگان بر این عقیده اند که هر انسانی میتواند هر روشی از افشا یا عدم افشا نسبت به افراد را برگزیند. به عبارتی، این که چه کسی باید روش مناسب را انتخاب کند مهم تر از این است که چه روشی باید انتخاب شود[۹۹].
اما با توجه به جامعه اسلامی ایران که پای بند به ارزش های اسلامی و قوانین فقهی میباشد این ایده درست نمی باشد. چرا که این نظریه و نیز حتی آن چه که در قانون مربوط آمده ناقص به نظر میرسد و در عمل ما دچار مشکلات فراوانی هستیم. زیرا ممکن است زوجینی، جنین را اهدا کنند و برفرض پسر شود، حال اگر اطلاعات مربوط ثبت نشود و اهدا کنندگان و گیرندگان جنین و حتی بعدها خود کودک از این اطلاعات آگاهی نداشته باشند چه بسا اهدا کنندگان دارای فرزندی برای مثال، دختر باشند که در واقع خواهر ژنتیکی کودک (جنین) اهدا شده میباشد، در این حالت اگر اطلاعاتی موجود نباشد و این دو که در واقع خواهر و برادر ژنتیکی میباشند با هم ازدواج کنند پس تکلیف حرمت نکاح چیست؟
ماده ۱۰۴۵ قانون مدنی به صراحت عنوان میکند «نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است، اگر چه قرابت حاصل از شبهه یا زنا باشد:
۱- نکاح با پدر و اجداد و با مادر و جد هر قدر که بالا برود.
۲- نکاح با اولاد هر قدر که پایین برود.
۳- نکاح با برادر و خواهر و اولاد آن ها تا هر قدر که پایین برود.
۴- نکاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات»
“