تعاریف گوناگونی برای بازاریابی بیان شده است ، مانند گروهی از فعالیت های تجاری وابسته، پدیده ای بازرگانی، فرایندی اقتصادی، فرایند مبادله یا انتقال مالکیت محصولات، فرایند تعدیل عرضه و تقاضا و بسیاری معانی دیگر. هر کدام از این تعاریف بیان کننده گوشه ای از فعالیت های بازاریابی است، ولی تعریف کامل آن و منطق بر گرایش بازاریابی جدید نیست. امروزه صاحبنظران، بازاریابی را فرایند ارضای نیازها و خواسته های بشر تعریف میکنند. به نظر فیلیپ کاتلر، برجسته ترین صاحب نظر در این رشته، بازاریابی عبارت است از: فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرایند مبادله (روستا و همکاران، ۱۳۷۸، ص: ۷).
امروزه شاهد آن هستیم که سازمان ها و شرکت های تجاری با رقابت روافزون اعم از رقابت های داخلی و خارجی در زمینه افزایش فروش و دستیابی به سهم بیشتری از بازار مواجه هستند. کارخانه ارج تا مرز تعطیلی به پیش رفته است، کفش ملی اقدام به کوچک سازی گسترده نموده است، صنعت نساجی و کفش کشور در رقابت با رقبای چینی قافیه را باخته اند. در همین وضعیت می بینیم که برخی شرکت ها از این مبارزه سرفراز بیرون آمده اند.
گروه صنعتی انتخاب کار خود را از یک کارگاه کوچک تولید ماشین لباسشویی (دوقلوی حایر) کار خود را شروع کرده و اکنون تبدیل به یک گروه صنعتی بزرگ با نام های تجاری اسنوا، حایر، دوو و تکنوگاز شده است. آنچه در این بین حائز اهمیت است بازاریابی و برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی از طریق به کارگیری عوامل آمیخته بازاریابی میباشد. به عبارتی عواملی نظیر محصول، قیمت، کانال، توزیع و ترویج نقش اساسی در افزایش فروش و اندازه سهم بازار محصولات شرکت ها در بین رقبا دارند که متأسفانه در شرکت ها و مؤسسات تجاری ایران کمتر به این مسأله توجه شده است. علت این امر نیز تا حدی روشن است. این مؤسسات برخلاف شرکت های مطرح و یا فعال در بازارهای مطرح دنیا دیدگاه علمی و دقیق و صحیحی نسبت به مدیریت بازاریابی ندارند. لذا در مجموع، کشور ما سهم کوچکی از بازار را در بین رقبا به خود اختصاص میدهد. در زمینه بازار داخلی نیز همین وضعیت مشاهده می شود. برخی از شرکت ها و مؤسسات به دلیل سابقه تولید محصول خاص و انحصاری و تقاضای بیش از حد بازار به محصول آن ها نیازی به شیوه های علمی و نوین مدیریت بازاریابی را احساس نکرده اند و لذا با تغییر شرایط بازار دچار مشکل شده اند. برخی از این شرکت ها، هنوز هم به روش های سنتی و غیرعلمی فروش ادامه داده و بر همان اساس به تولید و توزیع و قیمت گذاری اقدام می نمایند .
۱-۱- بیان مسأله
در جهان امروز شرکت ها برای رسیدن به فروش بیشتر و کسب سود بالاتر با یکدیگر به رقابت می پردازند. لزوم توجه به آمیخته بازاریابی در شرکت ها برای افزایش فروش به خصوص در شرکت پگاه گلپایگان و نیز ادامه فعالیت شرکت امری حیاتی میباشد. در یک ساختار رقابتی بازار بیش از هر چیز مستلزم آگاهی و شناخت مدیریت از نظرات و خواست مشتری و ارزیابی نحوه بهره گیری از آمیخته بازاریابی در بازار به منظور دستیابی به مقدار مشخصی از فروش و اندازه سهم بازار موردنظر است و رمز موفقیت در این زمینه نیازمند استفاده هوشمندانه از نتایج تحقیقات بازاریابی است(علی میرزایی،۱۳۸۳ ص: ۴)
سهم بازار غالباً با سودآوری است و نسبت عملکرد شرکت نسبت به سایر رقبا
سهم بازار غالباً با سودآوری است و نسبت عملکرد شرکت نسبت به سایر رقبا را می توان با بهره گرفتن از میزان فروش و سهمی که شرکت از یک کالا یا محصول در بازار به خود اختصاص میدهد محاسبه نمود. به همین جهت شرکت ها به دنبال افزایش فروش خود در مقایسه با رقبا هستند ولی با این وجود در شرکت پگاه گلپایگان به تأثیر به کارگیری عناصر آمیخته بازاریابی و رعایت اصول کلی در آن توجه کمتری شده است.
با توجه به تحقیقات بعمل آمده، بازاریابی از اهمیت خاصی در مشخص کردن وضعیت شرکت در بازار هدف و همچنین جلب مشتریان برخوردار است در واقع یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در حفظ و یا افزایش فروش شرکت آمیخته بازاریابی است .
به عبارت به کارگیری آمیخته بازاریابی باعث اجازه دادن به سازمانها و شرکت ها برای ایجاد و به کارگیری مزیت رقابتی در محیط بازار می شود (کولیر، ۱۹۹۱) .
آمیخته بازاریابی در برنامه استراتژیک بازار مورد استفاده قرار میگیرد، چرا که تصور می شود که این مدل به اندازه کافی انعطاف پذیر بوده و میتواند در شرکت ها و مؤسسات تجاری مختلف به کار گرفته شود تا اهداف بازاریابی شرکت محقق گردد. به عبارت دیگر کمک میکند تا شناخت کامل از بازار به دست آید و در نتیجه آن امتیازات در بالا بردن فروش و اندازه سهم بازار کسب شود. فروش شرکت میتواند با تغییر متغیرهایی که به عنوان عناصر بازاریابی مشهور هستند تغییر پذیرند. مثلاً با تغییر ویژگی های محصول نظیر بهبود کیفیت محصول، بسته بندی و یا طراحی می توان ارزش بیشتری برای مشتریان ایجاد نمود و یا اگر قیمت ها با توجه به میزان تقاضا انعطاف پذیری داشته باشد با کاهش قیمت فروش بالا خواهد رفت و به همان نسبت میزان درآمد حاصل از فروش محصولات افزایش مییابد .
با افزایش توزیع کنندگان و کانال های توزیع و با بهینه کردن وضعیت و سرعت توزیع ، بر فروش و اندازه سهم بازار شرکت افزوده می شود .
در این پژوهش نیز محقق معتقد است که شرکت پگاه گلپایگان از قاعده شرکتهای تجاری مستثنی نبوده و به عبارتی تمامی موارد در تولید و بازاریابی محصولات آن شرکت نیز مصداق خواهد داشت. حال با توجه به افزایش شرایط رقابتی بازار و احتمال مواجه شدن با تبعات پیوستن به سازمان تجارت جهانی با تعریف این پروژه محقق به دنبال آن است که به بررسی تأثیر به کارگیری عناصر آمیخته بازاریابی بر افزایش فروش از دیدگاه اساتید، مدیران و نمایندگی های فروش بپردازد و اولویت تأثیرگذاری هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی را بر افزایش فروش مورد مطالعه قرار دهد.
۱-۲- اهمیت و ضرورت تحقیق
با تغییر ساختار صنعت و حضور شرکت های رقیب قدرتمند نیاز به اتخاذ مفاهیم نوین کاملاً ضروری می کند. دیگر فروش محصولات به سادگی گذشته نمی باشد . فضای بازار انحصاری شکسته شده و رقابت جایگزین آن شده است. در این فضا رقبا برای دست یابی به افزایش سهم بیشتری از بازار با هم دست و پنجه نرم میکنند. در چنین شرایطی شرکتی موفق تر عمل می کند و میتواند فروش بیشتری داشته باشد که بتواند پارامترهای مؤثر بر خواست و نیاز مشتریان را تشخیص داده و آن را برآورد نماید. لذا دیگر شرکت ها نمی توانند بدون تغییر در نگرش مدیریتی و بدون استفاده بهینه از عناصر آمیخته بازاریابی به صورت موفق عمل نمایند .
در خصوص تأثیر عوامل آمیخته بازاریابی بر فروش تحقیقات متعددی صورت گرفته است. این تحقیقات هم به صورت کلی به عناصر آمیخته بازاریابی مانند قیمت، محصول، ترویج و کانال توزیع مرتبطه است و هم به محرک های زیر مجموعه این عناصر می پردازند .
.