برای کامل شدن افراد جامعه نیز چاره ای جز تهذیب روح نیست و تهذیب روح از راه عفت ورزی و راه ندادن بیگانه به حریم دل است. وقتی هر گونه سخنی را می گوییم به هر جایی نگاه کرده،به هر چیزی گوش فرا میدهیم،هر غذایی را خورده و به مال هر کسی چشم طمع دوخته ایم یک بیگانه ای که با فطرت ما در تضاد است را درون خود راه داده ایم که کم کم این بیگانه در قلب و روح ما نفوذ کرده و دل مارا تصاحب میکند.به تدریج بدی برای انسان به امری عادی تبدیل می شود و حجاب و قبح بسیاری از امور در او شکسته میگردد.شخص مستعد انجام بسیاری از اعمال مجرمانه میگردد که زیانش نه تنها خود،بلکه کل جامعه را در بر میگیرد.[۲۱۳]
بند اول: عفت چشم
در اسلام توصیه فراوانی در نگاهداری از چشم شده است. به طوری که سرمنشا بسیاری از مشکلات و آغاز بسیاری از مفاسد را چشم و عدم پرهیزکاری آن می دانند.هر فرد مومن وظیفه دارد که نگاه خود را از زن بیگانه دور داشته و حریم چشمان خویش را از مناظر ناپاک و منافی با عفت فروپوشد.حوزه این تکلیف الهی نیز نه تنها زنان بلکه خانه،حیاط آن و به طور کلی هر فضایی که انسان آن را به عنوان حرم خویش بر شمرده و در آن لباس و زینتهای خویش از تن بر میگیرد تسری مییابد.در اسلام عدم نگاه به درون خانه و حفظ حریم خصوصی افراد محترم و بر هر فرد مسلمان فرض گرفته شده است.[۲۱۴]
عفت ورزی یعنی داشتن تقوا و پرهیز در امور،تقوا حفظ و نگهداری چیزی است که به او آسیب و زیان می رساند.مانند پوشش و محفظی است که هر چه در آن قرار بگیرد محفوظ می ماند.پس گذاشتن یک فیلتر در سر راه استفاده از حواس انسان میتواند از ورود آلودگیها و مشکلات بسیاری جلوگیری کند.[۲۱۵] یکی از توصیه های موکد دینی مراقبت از نگاه و عفت چشم است که هر یک از زن و مرد در این زمینه وظایفی دارند.البته زنان به دلیل داشتن میل به خودآرایی و قرارگرفتن در مقام مطلوبی و محبوبی کمتر از مردان نیاز به حفظ چشم دارند و بیشتر بایستی در زمینه حجاب و پوشش رعایت نمایند اما نگه داشتن چشم از وظایف اصلی مردان است.زیرا تمایل مردان به این سمت می رود.«قُل لِلمُومِنینَ یَغُضُوا مِن أَبصارِهِم وَیَحفَضُوا فُروجَهُم ذلکَ أََزکی لَهُم إِنَّ اللهَ خَبیرً بِمَا یَصنَعُون:به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند،که این برای آنان پاکیزه تر است،زیرا خدا به آنچه میکنند آگاه است.»[۲۱۶] «وَ قُل لِلمومناتِ یَغضِضنَ مِنَ أَبصَارِهِنَّ:به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرونهند.»[۲۱۷]
یکی از فواید عفت چشم و کنترل آن طبق این آیه و دستورات اکید دینی خالی ماندن ذهن از افکار آلوده و تمنا و آرزوهای دل است.اعمال قبیح و مفاسدی چون زنا ابتدائا از همین نگاه آلوده و نامشروع حاصل میگردد که به عنوان مقدمه ای برای گرایش به یک فعل مجرمانه با نگاه در ذهن آدمی نقش می بندد.
داشتن یک روح نظیف و پاکیزه از فواید دیگر نگهداری از چشم و نگاه آن است.چشم به عنوان یکی از حواسی که به عنوان راهی برای کسب داده های دنیای خارج که به ذهن وارد می شود باید از هر نظر سالم و به دور از آلودگی باشد.زیرا نقش مؤثری در سوق دادن ذهن و خواست انسان به سمت گرایش های مجرمانه دارد.
بند دوم: عفت زبان
اگر نمی توانید حرف خوبی بزنید،چه بهتر که حرف نزنید.دیگران هر اندازه بد و وحشتناک باشند جنبههای خوب هم دارند.وقتی کسی نظر شما را درباره کسی چیزی یا جایی می پرسد،حرف خوبی درباره اش پیدا کنید و جنبه مثبتش را بگویید.«قولوا لناس حُسنَاً:و با مردم(به زبان)خوش سخن بگویید.»[۲۱۸] مسلماً اگر تنها بخواهید حرف های خوب بزنید از میزان شایعه پراکنی،پشت سر دیگران حرف زدن،بی ادب بودن و شکوه و شکایت کردن کاسته می شود.[۲۱۹]
حضرت علی(ع) می فرماید:”ضَرَبُ اللِّسانِ أشَّدُّ مِن ضَرَبِ السِّنانِ: زخم زبان از زخم سرنیره نیز شدیدتر و سوزناکتر است.[۲۲۰]
زبان در کش ای مرد بسیاردان که فردا قلم نیست بر بی زبان
صدف وار گوهــر شناسان راز دهان جز به لوء لوء نکردند باز[۲۲۱]
یکی از گناهان زبان سرزنش است.اگر ما کسی را سرزنش کنیم و به خاطر عمل بدی که انجام داده است ملامت کنیم اولا باعث به وجود آمدن کینه در او میشویم ثانیاً او را مستعد انجام جرائم آینده می گردانیم و روحیه حقارت را در او تقویت میکنیم.به علاوه این کار به برچسب خوردن افراد نیز کمک میکند و فرد در درون، خود را سزاوار آن عمل می بیند.
« و لا تَلمِزُوا اَنفُسَکُم: هرگز عیب جویی از هم دینتان نکنید.»[۲۲۲] همان گونه که در گناهان زبان دوست نداریم که از ما گفته شود پس ما هم باید زبان از تمسخر،زخم زبان،عیب،غیبت،افشای راز،فتنه انگیزی،دروغ،سخن چینی و عادت های زشت دیگری که به واسطه زبان فرد و جامعه را دچار آن میکند دور بمانیم[۲۲۳] از پیامبر(ص) نقل شده است که از گمان دوری کنید زیرا گمان دروغترین سخن است.به سخنان مردم گوش نکشید و عیبجویی نکنید و در جای دیگر از ایشان نقل شده که من مامور نیستم که دلهای مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم.[۲۲۴] حال ای مومن این پیامبر توست،پس تو چگونه به او می مانی؟
«و لا یَغتَب بَعضُکُم بَعضًا اَیُحِبِّ اَحَدُکُم اَن یَأکُلَ لَحمَ اَخیهِ مَیتًا فَکَرِهتُموهُ:غیبت یکدیگر را روا نداری،آیا شما دوست داری که گوشت برادر مرده خود را بخورید،البته کراهت و نفرت از آن دارید.[۲۲۵]
چو کاری بی فضول من بر آید مرا در وی سخن گفتن نشاید
اگر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است
فلسفه نهی غیبت این است که باعث می شود شخصیت و هویت اجتماعی افراد سلب شود و شخصیت ساخته شده به دلخواه دیگری جایگزین آن گردد که ثمره آن اعتماد و مراودات و برخوردهای افراد با یکدیگر را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث می شود افراد از یکدیگر سلب اعتماد کنند.به وسیله غیبت قضاوت افراد از یکدیگر تحت تاثیر قرار میگیرد و باعث می شود که دیگران از فرد غیبت شونده بدشان بیاید،فرد در اجتماع برچسبی بخورد که خودش هم از آن خبر ندارد.در جایی از پیامبر اسلام (ص)نقل شده است که غیبت از زنا شدید تر است.از ایشان پرسیدند دلیل آن چیست؟فرمودند:برای اینکه ممکن است مردی زنا کند و بعد از آن توبه کند،خدا هم توبه اش را می پذیرد،ولی مرتکب غیبت آمرزیده نمی شود،مگر وقتی که شخص غیبت شده او را ببخشد.[۲۲۶]