مانع مهم دیگر در انعقاد قرار داد، سیاست های اقتصادی کشور میزبان است. اگر این سیاست ها در مسیر ارز غیر رقابتی و تعادل تجارت تراز بازرگانی باشد هزینه های بسیاری را به وارد کردن داده و صادر کردن ستاده ها تحمیل میکند که منافع سرمایه گذار خارجی را به خطر می اندازد.
نکته پایانی در به کار گیری مسیر دوم توجه به تغییر محیط تجاری است. در این باره استدلال شده است که اگر محیط تجاری تغییر کند عمر دستاورد های مسیر دوم به دلیل خروج سریع مصرف کنندگان ممکن است بسیار کوتاه باشد. در اینجا نکته مهم و قابل توجه برای سیاست گذاران این است که اطمینان حاصل کنند بعد از ایجاد سیاست، همچنان کشور برای سرمایه گذاری در چشم کشور های دیگر جذاب باقی بماند. افزایش هزینه های دستمزد و درآمد ها ممکن است به فسخ پیمانکاری منجر شود. (یونیدو در اشتریان و دیگران ،۱۳۸۵ ، صفحه ۱۷)
مسیر سه:
این مسیر نیز شامل قرارداد های فرعی البته برای بنگاه های خارجی یا پیوستن به شرکت های خارجی در معاملات، تولید و تشکیل انجمن در کشور میزبان می شود. در مسیر سوم بیش از مسیر دوم روی اجزای کالا ها تمرکز می شود. در اینجا نیاز است که شرایط اقتصادی بنگاه ها به سمت تولید محلی به جای واردات سوق داده شود. همانند مسیر دوم سطح تکنولوژی انتقالی به خصوص برای تازه واردان به حیطه قرارداد های فرعی، در مقیاس جهانی پایین است. تفاوت آن با مسیر دوم این است که عرضه کننده به یک مشتری واحد وابسته نیست، برای مثال در بخش الکترونیکی، زنجیره عرضه به طور معمول برای مشتریان متفاوتی تولید میکند.
هدف از اتخاذ این مسیر در وارد شدن به حیطه قرارداد های فرعی این است که علاوه بر بالابردن قابلیت های تکنولوژیکی افزایش فروش و منافع حاصل از پیوستن به زنجیره عرضه بنگاه های خارجی، و یا از چشم انداز دیگر منافع حاصل از ارتباط مداوم تجاری با مشتری، قابلیت های تکنولوژیکی برای کسب فرصت های جدید نیز فراهم شود. منافع حاصل شده برای مشتری و همچنین عرضه کننده تکنولوژی، اگر خود مشتری نباشد این است که میتواند روی زنجیره عرضه تجهیزات سرمایه ای و مواد با کمترین هزینه ممکن و بیشترین سود و صرفه متمرکز شود.
بعضی از موانع موجود در اینجا شبیه موانع در قرارداد های فرعی صادرات محور است. سیاست های اقتصادی دولت باید مساعد باشد. تأکید بیشتر نه روی ارزش صادرات بلکه بر افزایش جذابیت بازار های داخلی است. عاملان قرارداد های فرعی باید از استاندارد های فنی که به وسیله مشتریان خارجی به کار برده می شود، آگاهی دقیق داشته باشند. همچنین فراگرفتن تکنولوژی های مدیریتی مکمل مانند حساس بودن نسبت به زمان در اختیار، مدیریت کیفیت کل و برنامه ریزی برای منابع سرمایه گذاری با هدف قادر ساختن مشتری در مدیریت مؤثر زنجیره عرضه، نیازی اساسی است. یکی از عواملی که میتواند شرکت خارجی را به داخل بکشاند، اطمینان از توانایی در شکل دادن زنجیره عرضه محلی است.
در هر دو مسیر دوم و سوم ارتباط با بنگاه های خارجی احتمالا در صورتی ادامه خواهد داشت که تکنولوژی های پیشرفته بیشتری منتقل شود. قابلیت های به دست آمده در خلال انعقاد قرارداد های مقاطعه کاری قابل انتقال است و میتواند در ارتقای سطح روابط با دیگر مشتریان یا در فرایند تولید محصولات داخلی به کار گرفته شود. توسعه بیشتر قابلیت ها به تمهیدات ملی از قبیل تأسيس مؤسسات تحقیقاتی در بخش های انتخابی، حمایت گروه ها و شبکه ای از تغییرات و ابداعات نیاز دارد. (یونیدو در اشتریان و دیگران ،۱۳۸۵ ، صفحه ۱۹ و ۲۰)
بهبود قابلیت های تکنولوژیک به مثابه رکن اصلی در انتقال نوآورانه تکنولوژی نه تنها مستلزم توجه به هر دو بعد دانش آشکار و ضمنی در فرایند انتقال است بلکه بر اهمیت دانش ضمنی در آن تأکید دارد. این امر در دسته بندی یونیدو از پیشرفت قابلیت های تکنولوژیک ملاحضه می شود:
الف- دانش و مهارت های مورد نیاز برای فرایند تولید که تجربه کاری و یادگیری ضمن عمل نقش مهمی در آن ایفا میکنند.
ب- دانش و مهارت های مورد نیاز برای سررمایه گذاری که شامل تأسيس امکانات تولیدی جدید و بسط یا مدرنیزه کردن تسهیلات موجود می شود.
ج- مهندسی انطباقی و انطباقات سازمانی مورد نیاز برای بهبود تدریجی و مستمر طراحی تولید، مشخصه های عملکرد و تکنولوژی فرایند.
د- دانش مورد نیاز برای نوآوری محصول و فرایند و خلق تکنولوژی جدید در برخی صنایع تولیدی و بهبود قابلیت های تکنولوژیک طی فرایند یادگیری محقق می شود. (یونیدو در اشتریان و دیگران ،۱۳۸۵ ، صفحه ۲۵)
توسعه قابلیت های تکنولوژیک فرایندی تجمعی و زمان بر است و مستلزم محیط نهادی مساعد، دسترسی به منابع مالی کافی، نیروی کار ماهر و متخصص، قابلیت های فنی و مدیریتی و پشتیبانی عرضه کننده است. محیط نهادی مساعد، امکان شکل گیری تعامل با ثبات و مستمر با عرضه کنندگان و مشتریان برای یادگیری متقابل را میسر میکند. دسترسی به منابع مالی کافی در کنار محیط نهادی مناسب، عرضه کننده را به ارائه خدمات پشتیبانی ترغیب میکند. نیروی کار ماهر و متخصص و قابلیت های فنی و مدیریتی گیرنده، ظرفیت جذب آن را افزایش میدهد و بر امکان دریافت لایههای عمیق تر تکنولوژی می افزاید. تنها در شرایطی است که زمینه مناسب برای انتقال دانش ضمنی- به مثابه رکن اصلی نوآوری – به منظور تحقق انتقال نوآورانه تکنولوژی فراهم می شود که خود پی ریزی راهبرد کلان و بلند مدت را می طلبد.
انتقال نوآورانه تکنولوژی معمولا با گرایش تجاری انجام می شود. کسب منافع که محور مدل تجاری انتقال تکنولوژی را در مقابل مدل سیاسی آن تشکیل میدهد، نیل به مزیت دراز مدت را در نظر میگیرد، بنابرین بهبود قابلیت های تکنولوژیک را مد نظر قرار میدهد. در اینجا مهات های مدیریتی که در بصیرت، شهود و تجربه منعکس می شود اهمیت مییابند. مدل انتقال نوآورانه یونیدو بر افزایش توانایی نوآوری تکیه دارد که آن را از طریق بهبود قابلیت های تکنولوژیک تعقیب میکند. نیل به توانایی نوآوری در گرو انتقال دانش ضمنی است بنابرین برای انتقال نوآورانه تکنولوژی بر اهمیت دانش ضمنی تأکید می شود. (یونیدو ، ۲۰۰۲)
۲٫ ۸٫ مکانیزم های انتقال
درباره انتقال دانش ضمنی یک تکنولوژی دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول بر مبنای نظر پولانی معتقد است دانش ضمنی را فقط به صورت ضمنی می توان آموخت. بر این اساس هیچ روش مشخصی برای انتقال عینی و رسمی دانش ضمنی وجود ندارد، بنابرین این دیدگاه بر اهمیت تعامل، ارتباطات اجتماعی و روابط نزدیک برای انتقال دانش ضمنی تأکید میکند، دیدگاه دوم بر مبنای آرای نوناکا و تاکوچی، انتقال کارآمد دانش ضمنی را منوط به تبدیل آن به دانش آشکار میداند. بر این اساس دانش ضمنی قابلیت تبدیل به دانش آشکار را دارد که این امر با فرایند بیرونی سازی محقق می شود. دو رویکرد فوق، که به آن ها مکانیزم تعاملی و مکانیزم تبدیلی در انتقال دانش ضمنی میگویند، اساس بحث انتقال دانش ضمنی را تشکیل میدهند. (میبدی ، ۱۳۸۹)
۲٫ ۸٫ ۱٫ مکانیزم تعاملی