گفتار اول: مفهوم آزادی و حریم خصوصی افراد
انسان باوجود پذیرش زندگی در اجتماع حاضر نیست از آنچه که به فردی ترین مسائل وی مربوط می شود دست بردارد. به عبارت دیگر، زندگی دراجتماع و جمع را نافی حق خود به حرمت مسائل خصوصی خود نمیداند. اجتماع نیز در مقابل گذشتن فرد از مقداری از آزادی خود احترام آنچه را که « حریم خصوصی » معروف شده است رعایت میکند و برای ناقضان آن مسئولیت کیفری ایجاد میکند.
در حقوق ایران «حریم خصوصی » مفهوم تعریف شدهای ندارد و در قوانین ایران نیز، اعم از اساسی یا عادی، عبارت « حریم خصوصی » مورد استفاده قرار نگرفته است و قانونگذار، به طور کلی، به استعمال الفاظی که دلالت بر این معنا دارند بسنده کردهاست.
به نظر میرسد ارائه تعریف از « حریم خصوصی » کار آسانی نیست. زیرا مفهوم حریم خصوصی در هر کشوری با فرهنگ اجتماع، اقتصاد و نوع رژیم سیاسی حاکم بر آن کشور در ارتباط است و ممکن است در کشوری موضوعی از موضوعات داخل در مفهوم حریم خصوصی تلقی شود و در کشور دیگر، چنین نباشد. لذا میتوان گفت مفهوم حریم خصوصی امری نسبی است که ممکن است مفهوم آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد. به نظر میرسد در مجموع بتوان این تعریف را از حریم خصوصی ارائه کرد: « حریم خصوصی محدودهای از زندگی شخص است که به وسیله قانون و عرف تعیین شده و ارتباطی با عموم ندارد به نحوی که دخالت دیگری در آن ممکن است باعث جریحهدار شدن احساسات شخص یا تحقیر شدن وی نزد دیگران به عنوان موجود انسانی شود[۱۰۲].»
گفتار دوم: آثار اصل آزادی و حریم خصوصی افراد
منع جلب و دستگیری خودسرانه، منع تجسس در زندگی خصوصی افراد و منع ورود به اماکن خصوصی بدون مجوز و منع استراق سمع و بصر از آثار اصل آزادی و حریم خصوصی افراد، محسوب میشوند که به ترتیب مورد بررسی قرار گرفته اند.
حق آزادانه هر فرد و بهرهبردن از امکانات به موجب آزادی، حق طبیعی هر کس به شمار میرود لذا نباید آن را بدون مجوز از هیچکس سلب کرد. این حق در قوانین اساسی و عادی ایران از لحاظ حقوقی به رسمیت شناخته شده است، هرچند همواره این مناقشه وجود دارد که صرف درج حقوق درقوانین دلیل بر تحقق خارجی آن نیست و گزارشات فراوانی مبنی بر نقض آن مشاهده میشود[۱۰۳]همچنین در قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی به منع بازداشت خودسرانه و اعمال بازداشت بر طبق آیین دادرسی و با حکم دستور مقام قضایی تأکید دارد بازداشت بدون مجوز حتی از سوی ضابطین قضایی هم نمیتواند صورت گیرد مگر در جرایم مشهود و در صورت ضرورت که در آن صورت هم باید موضوع اتهام با ذکر دلیل به طورکتبی و بلافاصله به متهم ابلاغ شود و بیش از ۲۴ ساعت این بازداشت نمیتواند به طول انجامد.
از امور مهمی که مورد تأکید جدی نظام حقوقی اسلام واقع شده، حفظ حیثیت، وجاهت و شرافت شهروندان به ویژه از طریق ممنوعیت تجسس در عقاید مردم وامر به اجتناب از تفتیش در امور پنهان ولغزش های آن ها است. تجسس نامشروع در کشف زشتیهای مردم وافشاء آن ها سکون خاطر عمومی را متزلزل و سوظن را در بین شهروندان ترویج خواهد داد، از این رو اقدام به تجسس به منظور کشف رفتارهای ممنوع و تعقیب مجرمین از سوی مراجع رسمی و یا غیر آن ها مگر در مواردی که تجویز شده است مورد نهی شدید قرارگرفته است.
سوظن نسبت به دیگران و پرس وجو از نهانیهای مردم در آیه ذیل مورد نهی شدید خداوند قرارگرفته است: ای ایمان آورندگان، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که برخی از آن ها گناه است و تجسس در اموریکدیگر نکنید و برخی بعضی را غیبت نکنند[۱۰۴].
از آنجا که افشا جرایم دیگران از مصادیق ترویج و اشاعه فساد است از این جهت نیز این امر ممنوع شده است. زیرا فرد با تجسس و متهم ساختن دیگری در واقع کژیها را شهرت داده است. مضافاً اینکه ضرورت حفظ کرامت انسان موجب شده است تا مجرم آشکارا به بزه دست نیالاید و فرصتی برای شکستن این عزت فراهم نگردد.
در قرآن کریم وسنت اسلامی ورود به منازل اشخاص منوط به استیذان است. استیذان به معنی کسب اجازه از صاحب منزل قبل از ورود است.
خداوند در قران کریم میفرماید: «لا تدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تسانسوا و تسلموا علی اهلها»
در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است که شبی عمر مشغول گشت زنی در شهر بود که از خانهای صدای آواز و طرب شنید و حدس زد که عمل حرامی در حال انجام است. برای تحقیق بیشتر از دیوار بالا رفت و صاحب منزل را صدا زد و به وی گفت: ای دشمن خدا گمان کردم که خداوند بر تو لباس شرم و حیا پوشانده است، در حالی که معصیت خدا میکنی. مرد در پاسخ گفت: ای خلیفه زیاد تند نرو. اگر من یک معصیت کردهام تو سه معصیت مرتکب شدهای. خداوند فرموده است: تجسس نکنید و توتجسس کردی فرموده است: به خانه های مردم از درب وارد شوید و تو از دیوار بالا آمدهای و فرموده است: بدون استیناس و استیذان وارد نشوید ولی تو بدون اذن وارد منزل من شدی. خلیفه گفت: آیا اگر طلب بخشش کنم مرا می بخشی؟ صاحب خانه گفت: آری و خلیفه از منزل خارج شد و رفت[۱۰۵].
استراق سمع نیز در سنت اسلامی ممنوع است به طوری که پیامبر فرمودهاند: هرکس به مکالمات دیگران در حالی که آنان مایل نیستند گوش فرا دهد در روز قیامت به گوش وی سرب گداخته ریخته میشود[۱۰۶].
همچنین هتک ستر و نگاه کردن به آنچه که نوعاً یا شخصاً در قلمرو حریم خصوصی قرار میگیرد ممنوع است.
مبحث چهارم: اصل بزهپوشی
در مباحث سیاست جنایی، بزهپوشی از جمله مسائلی است که همواره به آن تأکید شده است. بزهپوشی یعنی مخفی نگه داشتن انتشار جرم نزد افراد دیگر به طوری که آن جرم بین خود و خدای خود باشد و افراد دیگر از آن مطلع نشوند این بزهپوشی گاه در خود مجرم بروز پیدا میکند و گاهی گواهان به آن ترغیب میشوند و گاهی هم قانونگذار انتظار مخفی نگه داشتن آن را دارد.
گفتار اول: مفهوم و آثار اصل بزهپوشی
در این گفتار به مفهوم بزهپوشی و آثار آن پرداخته میشود که در دو بند جداگانه مورد برسی قرارگرفته اند.
بند اول: مفهوم اصل بزهپوشی
بزهپوشی از ترکیب دو کلمه بزه (جرم) که به معنای هر فعل یا ترک فعلی است که در قانون برای آن مجازات تعیین شده و پوشی (پوشیدن) به معنای نهان سازی تشکیل گردیده است.
تعریف بزهپوشی عبارت است از: مخفی نگه داشتن جرایم و زشتیهای رفتاری افراد جامعه، به نحوی که باعث ضرر به حقوق افراد جامعه نگردد و ضررهای حاصله به نحو مقتضی برطرف گردد.
بزهپوشی در اصطلاح عبارت از روش خاصی است که مبتنی بر گرایش به کیفرزدایی بوده و به لحاظ جنبههای اخلاقی و مصالح اجتماعی در سیاست کیفری اسلامی مورد توجه قرارگرفته و بر اساس این سیاست تلاش میشود. جرایم و زشتیهای مردم تا آنجا که ممکن است مخفی نگه داشته شود و از افشا و اظهار و پیگیری آن ها خودداری گردد[۱۰۷].
بند دوم: آثار اصل بزهپوشی
آثار بزهپوشی عبارت است از: پرهیز از برچسب مجرمیت به افراد، جلوگیری از تجری افراد و جلوگیری از کاهش قبح اجتماعی جرایم