همچنین تحقیقات مختلف نشان داده اند که یکی از مهمترین عوامل مشکلساز، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم است؛ به عنوان مثال، گزارش یک آژانس مشاوره خانواده در سال ۱۹۷۰ نشان داد که مشکل اصلی ۷۸% زوجهای شرکتکننده در پژوهش، مشکل ارتباطی است (یانگ ولانگ[۴۶]، ۱۹۹۸).
اگرچه در توضیح و تبیین علل مشکلات ارتباطی دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، اما در این زمینه رویکرد شناختی از جایگاه ویژهای برخوردار است. چنانچه الیس[۴۷] (۱۹۹۳) معتقد است که آشفتگی روابط یک زوج، به طور مستقیم به رفتارهای طرف دیگر یا شکستهای سخت زندگی مربوط نمی شود، بلکه بیشتر به دلیل باور و عقیدهای است که این زوج درمورد چنین رفتارها و شکستهایی دارند. در این دیدگاه ضمن در نظرگرفتن احساسها و رفتارهای زوجها، به نحوه تفکر و نوع باورها تأکید بیشتری می شود؛ زیرا این تفکر و باور است که به طور گسترده ای به خشم و ارتباطات آشفته زوج منجر می شود. تفکر، احساس و رفتار کاملاً در تعامل با یکدیگر هستند و هریک نسبت به دو فرایند دیگر پیوسته در حال تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است (الیس و شرایدن[۴۸]، ۱۹۸۷). بنابرین ما در این تحقیق به دنبال روشن کردن این مسئله هستیم که آیا میزان رضایت جنسی و باورهای ناکارآمد ارتباطی میان زوجین در پیش بینی میزان سازگاری زناشویی سهیم است و اینکه آیا مدتزمان درمان در افراد تحت درمان می تواند میزان سازگاری زناشویی، رضایت جنسی و باورهای ارتباطی ناکارآمد را پیش بینی کند؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
مصرف مواد مخدر از خطرناکترین پدیده های جوامع انسانی در عصر حاضر به شمار میرود. امروزه وسعت اعتیاد در جهان چنان گسترش یافته است که به شکل یک بیماری مزمن و اجتماعی درآمده و باعث به خطر افتادن امنیت اجتماعی شده است. در سراسر جهان تعداد مصرف کنندگان مواد مخدر به ۱۹۰ میلیون نفر میرسد و آمار رسمی، تعداد معتادان کشور را ۲/۱ تا ۲ میلیون نفر ذکر می کند که میانگین سنی این افراد ۱۸ سال میباشد و این درحالی است که ۱۱ میلیون نفر از جمعیت کشور با مشکل اعتیاد خود یا اطرافیان مواجه هستند (شفیعی و رهگذر و رهگذر، ۲۰۰۴؛ ضیاءالدین و زارعزاده و حشمتی، ۲۰۰۶).
در ایران و در طی چند دهه گذشته، اعتیاد رشد سالانه ۸ درصدی داشته است (مرکز مطالعات ملی اعتیاد، ۲۰۰۱؛ به نقل از نریمانی، حبیبی و رجبی، ۱۳۹۰). از آنجایی که یکی از عمدهترین و مطرحترین مشکلات نسل جوان اعتیاد و مسائل جانبی آن است این موضوع امروزه در کشور ما اهمیت زیادی پیدا می کند. چرا که به دنبال اعتیاد جنبه های مختلف شخصیت و نیروی لازم برای داشتن زندگی سالم تحلیل میرود و منجر به خروج جوانان از صحنه های فعال زندگی فردی و اجتماعی می شود.
در حال حاضر اعتیاد یکی از مشکلات بهداشتی عمده در کشور ما محسوب می شود. از دیدگاه روانشناختی افراد سوء مصرف کننده مواد یک ویژگی شخصیتی آسیبپذیر دارند (بوید[۴۹]، ۲۰۰۵). خصوصیات روانی شخصیتی معتادان، قبل از اعتیاد دارای نارساییهای روانی و شخصیتی عدیدهای بوده اند که بعد از اعتیاد به صورت مخربتری ظاهر و تشدید شده، لذا مشکل معتاد تنها مواد مخدر نیست بلکه در اصل رابطه متقابل شخصیت او و اعتیاد مطرح است (کتابی و همکاران، ۲۰۰۹؛ به نقل از حجتی، آلوستانی، آخوندزاده، حیدری و شریفنیا، ۲۰۱۰؛ ثابتی، ۱۳۸۷). اختلالات مزمن و طولانی مانند اعتیاد، به عنوان یک بحران در زندگی افراد مطرح میباشد که در ابعاد مختلف زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و هیجانی منجر به کاهش کیفیت زندگی روحی و جسمانی می شود و ارائه راهکارهای مناسب برای مبارزه با این تخریب بزرگ وظیفه روانشناسان، مسئولین بهداشت و دیگر اقشار مرتبط جامعه میباشد.
فیلسوفان و محققین اجتماعی معتقدند که جامعه متشکل از خانواده ها است. بر اساس قدیمیترین نوشته های اخلاقی، جامعه هنگامی نیروی خود را از دست میدهد که افراد به وظایف خانوادگی خویش عمل نکنند (فتحی، ثابتی و بهروزنیا، ۱۳۸۹).
یافته های بالینی نشان میدهد که حدود ۷۰ درصد معتادان متأهلاند (زینالی و همکاران،۱۳۸۶)؛ بنابرین مسائل جنسی و زناشویی می تواند یکی از مهمترین ابعاد تحت آسیب در زندگی فرد معتاد باشد که منجر به تضعیف انسجام و پیوستگی خانوادگی و درگیری فراوان اعضای خانواده می شود و در سطح اجتماعی نیز میتوان مشکلاتی مانند طلاق، تجاوزات جنسی، روابط ناپایدار خارج از خانه و فرار و دیگر آسیبهای متعدد روانی و اجتماعی فرزندان را نام برد. پیش از این پژوهشهای زیادی انواع بزهکاریهای اجتماعی از جمله خود اعتیاد را به عنوان یک بیماری معرفی کرده اند که آمادگی و استعداد آنها ابتدا در درون نظام خانواده و سپس در اجتماع ریخته می شود. بنابرین اهمیت این مسئله را از این نظر نیز میتوان مورد توجه قرار داد که اعتیاد صرفنظر از تمام مسائل و مشکلات دیگر فردی و اجتماعی با مختل ساختن ساختار نظام خانواده زمینه این نوع بزهکاریها و همچنین بسیاری از مسائل و اختلالات روانی و تربیتی را در فرزندان فراهم میسازد.
برای مبارزه با اعتیاد، علاوه بر دانش و تجربه و استفاده از دارو، انگیزه برای ادامه یک زندگی سالم لازم است که بخش عمده این انگیزه مربوط به خانواده و همسر می شود. بنابرین داشتن یک رابطه عاشقانه سالم می تواند کمک فراوانی به ترک اعتیاد فرد داشته باشد چرا که فقدان آن باعث ایجاد یک چرخه معیوب و ادامه روند اعتیاد می شود. بنابرین شناخت مسائل ایجاد شده توسط اعتیاد که کیفیت زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد و تلاش در جهت برطرف ساختن آنها به عنوان یکی از ابعاد بیماری اعتیاد در این راستا اهمیت فراوانی دارد. افزایش دانش همسر فرد معتاد و آگاهی از اهمیت روابط جنسی و کیفیت زناشویی و کشف علت مختل شدن این رابطه کمک شایان توجهی به بازپروری ابعاد مختلف زندگی فرد معتاد و بهبود کیفیت زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی وی خواهد کرد.
تحقیقات نشان میدهد نارساییهای جنسی ارتباط تنگاتنگی با مشکلات اجتماعی از قبیل جرایم، تجاوزات جنسی، بیماریهای روانی و طلاق دارد. همچنین عصبی بودن، بروز دردهای زیر شکم و کمردردها، ناتوانی در تمرکز فکری و حتی انجام امور روزمره نیز از دیگر عواقب عدم موفقیت در ارضاء غریزه جنسی است؛ در حالی که عملکرد جنسی مطلوب عاملی برای تحکیم خانواده و پایهای برای به دست آوردن و تثبیت یک فرهنگ استوار است (جهان فر و ملاییزاده، ۲۰۰۲). بنابرین رضایت جنسی می تواند از فاکتورهای مهم یک زناشویی موفقیتآمیز و رضایتبخش باشد. در جوامع دینی ازدواج تنها سیستم اجتماعی است که موقعیت را برای رابطه جنسی رضایتبخش فراهم می کند (کاپلان و بنجامین[۵۰]، ۲۰۰۱).