فصل دوم
پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
در دنیای رقابتی امروز، شرکتها از طرفی در پی حفظ بقا و استمرار حضور خود بوده و از طرفی دیگر در پی به دست آوردن سهمی از بازار میباشند. هر یک از بنگاههای اقتصادی به نوبه خود تلاش میکنند تا سهم بیشتری از بازار محصول یا خدمات خود را به دست آورند. شرکتهایی که با مدیریت صحیح و برنامهریزی و انسجام مناسب موفق به نیل به اهداف فوق شوند، به درجهای از تداوم و پایداری در سوددهی خواهند رسید. بهعبارتی سود دوره جاری آن ها در دوره و دوره های بعد نیز استمرار و تکرارپذیری خواهد داشت.
مطالعات خارجی نشان دادهاند که به غیر از موارد ذکر شده، عوامل داخلی و خارجی دیگری نیز در مداوم شدن جریان سوددهی شرکتها تاثیرگذارند که از جمله آن ها میتوان به میزان رقابت در بازار محصول یا خدمت و یا صنعت موردنظر اشاره کرد. بهعبارت دیگر میزان و سطح تمرکز صنعت موردنظر در استمرار و پایداری سود شرکتهای حاضر در آن صنعت تاثیرگذار میباشد. به عنوان مثال استیگلر[۱۸] (۱۹۶۳) نشان داد که پایداری در سودآوری شرکت به طور مثبت با درجه (میزان) تمرکز صنعت ارتباط دارد. همچنین یافته های لو[۱۹] (۱۹۸۳) و باگینسکی و همکاران[۲۰] (۱۹۹۹) نشان میدهد که سودهای صنایع با رقابت پایین پایدار میباشد. علاوه بر سطح تمرکز صنعت، مطالعات خارجی دیگری در زمینه سرمایهبری (شدت سرمایه) شرکت و تاثیر آن بر پایداری سود انجام شده است که از جمله آن ها میتوان به لو (۱۹۸۳)، اسماعیل و چوی[۲۱] (۱۹۹۶) و باگینسکی و همکاران (۱۹۹۹) اشاره کرد.
با توجه به مباحث فوق در این فصل ابتدا به مبانی نظری پژوهش حاضر و سپس به بیان پیشینه مطالعات انجام شده در حوزه این تحقیق پرداخته شده است. در بخش مبانی نظری، به تعریف و بررسی مفاهیم مطروحه و کاربردی تحقیق از جمله سود، سود هر سهم (EPS)، پایداری سود، جریانهای نقدی، تمرکز بازار یا صنعت و معیارهای مختلف سنجش آن و سرمایهبری (شدت سرمایه) و در بخش پیشینه تحقیق نیز با حفظ ترتیب تاریخی ابتدا مطالعات داخلی انجام شده در خصوص “پایداری سود” و “سطح تمرکز و سرمایهبری” و سپس مطالعات خارجی انجام شده در این خصوص به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفته است.
با توجه به پیشینه تحقیق و مطالعات انجام شده و با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف تحقیقات صورت پذیرفته در این حوزه، زمینه ارائه یک تحقیق جامع برای ادامه پژوهش فراهم خواهد شد.
۲-۲- مبانی نظری پژوهش
در این بخش به تعریف و بررسی مفاهیم و مبانی نظری این تحقیق پرداختهایم تا با شناخت و درکی بهتر از مفاهیم کلیدی و اساسی پژوهش حاضر، ارتباط میان متغیرها قابلفهمتر و روشنتر گردد.
۲-۲-۱- سود
یکی از مواردی که همیشه در تعریف آن بین الگوهای مختلف هیچگاه توافقی نبوده، اصطلاح سود است. اصطلاح سود یکی از غیرثابتترین مفاهیم در دنیای تجارت میباشد. احتمالا حسابداری آنقدر توسعه نخواهد یافت که بتواند سود را به گونهای تعریف نماید که مورد قبول همه واقع شود.
شاید بتوان گفت سود یکی از مفاهیم حسابداری است که از اقتصاد به عاریت گرفته شده است. گرچه از دیدگاه اطلاعاتی، مفهوم سود بیشتر فعالیت حسابداری را توصیف میکند، اما از لحاظ ملاک اندازهگیری بنیادی کماکان مورد تردید است. بر اساس مفروضات بازار کارا، تحقیق علمی نیز موید این دیدگاه است که سود حسابداری بیشتر محتوای اطلاعاتی دارد.
سود یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی برای ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی میباشد که شاخص مناسبی برای تصمیمات سرمایهگذاران به حساب میآید. بهرغم کاربردهای وسیعی که برای مفهوم سود ارائه شده ولی بر سر تعریف جامعی از آن توافق کامل وجود ندارد. این عدم توافق هنگامی بیشتر میشود که این مفهوم در دو نظام اقتصاد و حسابداری مورد تحلیل قرار گیرد. البته در مورد دامنه اقتصاد و حسابداری به عنوان دو حوزه علمی که از فعالیتهای تجاری شرکتها متاثر میشوند و متغیرهای مشابهی را مورد بحث قرار میدهند، توافقی کلی وجود دارد اما درباره نحوه زمانبندی و اندازهگیری سود در این دو نظام اختلاف است (کردستانی و کشاورز هدایتی، ۱۳۸۹).
تفاوت دیدگاه اقتصاددانان و حسابداران در مورد هزینه باعث تفاوت سود حسابداری و سود اقتصادی میشود. حسابداران به منظور محاسبه استهلاک از روش خطی مستقیم یا تصاعدی استفاده کرده، در حالی که اقتصاددانان از روش مبتنی بر بهره استفاده میکنند. بنابرین از دیدگاه نظری، به نظر میرسد که اگر وادار کردن شرکتها به استفاده از روش مبتنی بر بهره ممکن بود، شیوه محاسبه سود حسابداری با شیوه محاسبه سود اقتصادی مطابقت میکرد. با این وصف، کاربرد هر یک از این دو مفهوم در جای خود سودمند است. سرمایهگذاران با تحلیل مستمر به دنبال برآورد نوسانات قیمت و تصمیمگیری درباره نحوه سرمایهگذاری خود هستند و حسابداران با ارائه اطلاعات مرتبط به بازار این امکان را برای آن ها فراهم میکنند تا بتوانند سود اقتصادی را محاسبه کنند. بهعبارت دیگر، حسابداران اطلاعات مربوط به جریانهای نقدی را ارائه میکنند و دیگر محاسبات مربوط به سود اقتصادی را به سرمایهگذاران واگذار میکنند (همان).
شاید بهتر باشد به عنوان شروع منطقی برای تعریف مفهوم “سود حسابداری” به دو مفهوم سود اقتصادی متکی بر مشاهدات دنیای واقعی اشاره نمود. این دو مفهوم اقتصادی عبارتند از: تغییر در رفاه و حداکثر نمودن منافع تحت شرایط مشخص ساختار بازار، تقاضا برای محصول و قیمت تمام شده عوامل وارده.
این مفاهیم را هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی در بیانیهاش با این عبارات به رسمیت شناخته است که: سود جامع عبارت از تغییر در حقوق صاحبان سهام یا خالص داراییهای یک واحد تجاری طی دوره میباشد و میزان موفقیت یا شکست عملیات یک فعالیت تجاری را تفاضل وجوه برگشتی با وجوه سرمایهگذاری شده نشان میدهد (بیانیه شماره ۱، هیات استانداردهای حسابداری مالی).
در واقع با این عبارات است که قدم در سطح تفسیری سود میگذاریم. در این سطح، سود بهرهمندی حاصل از بهکارگیری سرمایه است، ولی باید توجه داشت یک مؤسسه تجاری فقط برای هدف بهرهمندی پابرجا نیست. هدف واحد تجاری تامین جریان ثروت بهنفع صاحبان آن است و در واقع باید گفت سود به مثابه جریانی از این ثروت است مازاد برآنچه که برای حفظ یک سرمایه پایدار و باثبات ضرورت دارد .
سود از جمله برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است. دانشمندان و پژوهشگران رویکردهای متفاوت آن را در چارچوب یافته های علمی تشریح کردهاند. قوت و ضعف برداشتها را سنجیدهاند و با تلاش به دقت و تواناییهای آن افزودهاند.
اندیشه شناخت رفتار سود حسابداری، مقولهای است که بر اثر گسترش فنون کمّی مدیریت و ضرورت توجه به نیاز استفاده کنندگان صورتهای مالی شکل گرفته است و با گذر از دیدگاه محدود اندازهگیری نتیجه فعالیتهای گذشته، حسابداری را برای یاری رسانیدن به تصمیمگیرندگان تواناتر ساخته است (ثقفی و آقایی، ۱۳۷۳).
آدام اسمیت در میان اقتصاددانان نخستین کسی بود که سود را به مثابه مبلغی که میتواند بدون وارد کردن آسیبی بر سرمایه ثابت و در گردش، مصرف شود تعریف کردهاست. این تعریف با اظهارات هیکس تکمیل گردیده که اظهار میدارد: «سود مبلغی است که شخص میتواند در طی یک دوره معین خرج و در پایان دوره وضعیت او به همان شکل باقی بماند.»