بر اساس متون و منابع اسلامی، محتوای وسواس بیش تر در ارتباط با اعمال و رفتارهای عبادی و مذهبی همچون نماز، غسل، طهارت و نجاست است و علامت مشخصه آن وجود اضطراب میباشد، به گونه ای که اضطراب، آسایش و راحتی را از فرد سلب میکند و همراه با شک و تردید است. افراد وسواسی دایم در مورد امور اعتقادی مانند وضو و طهارت دچار شک و تردید میشوند و احساس الزام و اجبار به اعمال و رفتارهای تکراری دارند (همان منبع).
با مراجعه به آیات، روایات و متون اسلامی می توان مشاهده کرد که وسواس انواع متفاوتی دارد که عبارتند از: وسواس فکری (ترس از بیماری و تفکر افراطی در مورد سلامتی)، وسواس اعتقادی (اندیشههای بیهوده درباره مرگ، قبر، برزخ و معاد)، وسواس افراطی (داشتن افکاری که به هیچ وجه عاقلانه نمی باشند)، و وسواس عملی (تکرار رکعات نماز، طهارت یا غسل(همان منبع)
در مورد سبب شناسی وسواس، نظریه پردازان اسلامی با استنباط از آیات و احادیث، معتقدند: وجود اضطراب (حالات شدید روحی)، اختلالات جسمی (مانند سوء هاضمه)، توجه افراطی به غرایز (شهوت و امیال کاذب)، عدم رشد عقلی، ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و برخی عوامل دیگر میتوانند سرچشمه ایجاد این اختلال گردند. همچنین پرورش صحیح ذهنی، رشد عقلانی، به کارگیری شیوه های تربیتی درست، پیش گیری از تشدید اضطراب و ترس و پرخاشگری، برقراری نظم و انضباط منطقی در زندگی، آگاهی از وظایف شرعی و زدودن ابهام در این زمینه از جمله راهبردهای پیش گیرانه ای هستند که در متون اسلامی بر آن ها تأکید شده است (همان منبع ).
در احادیث و روایات، به روش ها و فنون شناختی، معنوی، ارتباطی، رفتاری و دارویی برای درمان این اختلال اشاره شده است که برخی از آن ها عبارتند از: پرورش عزّت فرد مبتلا به وسواس، تشریح کامل وظایف شرعی در مورد افکار و اعمال وسواسی، تکیه به خداوند و توکّل به او و استعانت از او، اکتفا به واجبات و ترک مستحبات، مراقبت مستمر از وسواس و کنترل پیوسته افکار و اعمال خود در فرایند درمان، نظارت مشاوری معتبر و متخصص بر اجرای راهبردهای درمانی مذکور، درمان از طریق خوردن انار شیرین، روغن زیتون، خرما، سیب، کندر و سبزیجات، شست وشوی سر با آب سدر، دود کردن اسپند و خضاب و رنگ کردن مو(همان منبع).
احکام شرعی و مسائل فقهی مربوط به وسواس
وسواس مرضی است که اغلب، اشخاص متدین به آن مبتلا میشوند؛ گاه در نیت و گاه در مخارج حروف و گاه در صحّت وضو و غسل و گاه در عدد رکعات نماز و گاه در طهارت و نجاست. به همین دلیل، در علم فقه، بابی تحت عنوان «کثیرالشک» یا «وسواس» وجود دارد و طبق دلایل فقهی، شک وسواسی ارزش مذهبی ندارد و احکام شک شامل افراد وسواسی نمی شود (فقیهی و مطهری، ۱۳۸۲). در ادامه نظر اسلام در مورد خطورات نفسانی، مسئولیت پذیری و احساس گناه را بیان میکنیم.
نظر اسلام در مورد خطورات نفسانی
درکتاب جامع السعاده ملا احمد نراقی(۱۳۷۷، ج ۳) باب چهارم، فصل آشنایی با اسرار ملک و ملکوت، مطلبی با عنوان: افکاری که دل را مشغول میسازند؛ دارد که توضیح جامعی از این خطورات داده شده است. توضیح وی از این افکار بسیار شبیه به آن چیزی است که در روانشناسی امروز به عنوان افکار ناخواسته مزاحم[۱۵۹] یاد می شود. و از نظر احکام اسلامی صرف حضور این تفکرات که بدون اراده در ذهن خطور میکند.گناه محسوب نمی شود (نراقی، ۱۳۷۷؛ ج ۳). نراقی اشاره دارد که:
(( بدان که دل آدمى هرگز خالى از فکر و خیالى نمىباشد. بلکه پیوسته محلخطور خواطر و ورود خیالات و افکار است. اگر چه گاه است که آن کس ملتفت نیست به آنچه در خواطر او مىگذرد. و در این خصوص دل مانند نشانهاى است که از اطراف و جوانب، تیرها به آن افکنند. آنچه به خاطر آدمى مىگذرد و افکارى که دل او را مشغولمىکند دو قسماند: اول: افکارى که محرک آدمى بر عملى، و موجب رغبت بر آن عمل، و اراده آن فعل مىشود. و آن بر دو قسم است: زیرا که آن فعلى که محرک آدمى بر به جا آوردنآن مىشود یا فعل خیر است یا فعل بد.
دوم: افکارى که محرک بر فعلى و مبدأ عملى نیستند بلکه محض خیال و مجرد فکر و تصور است. اگر چه به واسطه آن ها نفس را صفائى یا کدورتى حاصل شود که باعث بعضى افعال خیر یا شرگردد. و آن نیز بر دو قسم است: اول: خیالات محموده و افکار نافعه. دوم: افکار فاسده و آمال کاذبه.
از آنچه مذکور شد معلوم شد که کلیه خواطر نفسانیه و خیالات قلبیه بر چهار قسماند. و از این ها دو قسم که افکار محرکه بر عمل خیر، و خیالات محموده باشد را «الهام» گویند. و دو قسم دیگر که افکار محرکه بر عمل شر و افکار ردیه باشد را «وسوسه» گویند. و بعضى الهام و وسوسه را تخصیص به افکار محرکه مىدهند و «علىاى حال» دو قسم وسواس، اثر خناس شیطان، و دو قسم الهام، از فیض ملائکه کرام است. … پس آنچه تخیل امور مباحه و تفکر در آن ها باشد مطلقا گناهى بر آن ها مترتبنمىشود و اما در امور غیر مشروعه پس اگر مجرد تخیل و خطور در دل بىاختیار بودهباشد باز مؤاخذه و عقابى بر آن نیست زیرا که تکلیف به امرى که از تحت اختیار بیرون است جایز نیست.))
مسئولیت پذیری در اسلام
نظام حقوقی اسلام نظامی تکلیف گراست؛ و اصولاً دینداری بدون مسئولیّت پذیری و تعهّد معنایی ندارد. در متون دینی وقتی صحبت از حقّ انسـانها می شود بحث از حقوقی است که انسانهای دیگر بر ما دارند و به عبارت دیگر مسئولیّتی که ما در قبال دیگران داریم . البته چون این حقوق طرفینی است ما نیز این حقوق را بر عهده دیگران داریم امّا به دلیل همان بعد سازندگی و تربیت و هدایت که دین اسلام برای خود، قائل است در بیان به جنبه تکلیف و وظیفه و مسئولیّت ، توجّه بیشتری میکند (آذر مهر،۱۳۹۲).
زیر بنای مسئولیّت پذیری در اسلام
مسئولیّت پذیری، مقدّمات و شرایطی دارد و زمانی می توان مسئولیّتی را به فردی سپرد که او این شرایط را احراز کرده باشد. لذا در ادامه مختصراً به این شرایط و مقدّمات اشاره ای خواهیم کرد:
۱- مسئولیّت پذیری زمانی تحقّق می پذیرد که رسالت و تکلیفی در کار باشد؛ یعنی انسان، قبلاً کارهایی را با اراده و اختیار خویش پذیرفته باشد و سپس مسئولیّت انجام آن را به عهده گیرد نه کارهایی که تحت تأثیر جاذبه میل ها و دافعه خوف ها انجام میدهد .
۲- مسئولیّت در جایی اعتبار می شود که فرد، دارای قدرت تمیز و ادراک باشد؛ لذا انسان ناآگاهی که دارای قدرت درک و فهم نمی باشد را نمی توان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیّتی را سپرد.