تجربه جانشینی[۱۱۳]: مشاهده الگوی موفق در یک فعالیت، به مراجع کمک می کند تا باور نماید او نیز می تواند موفق شود. همچنین مشاهده این موضوع که پرداختن به فعالیتهای تهدیدآمیز، پیامدهای ناگوار به دنبال ندارد می تواند در مشاهدهگرها موجب انتظاراتی مبنی بر این شود که اگر دیگران می توانند، آنها نیز قادرند عملکرده خود را بهبود بخشند. البته تجربه جانشینی، که بر اساس استنتاج مقایسه اجتماعی صورت میگیرد، منبع ضعیفتری برای اطلاعات توانمندی فردی، در مقایسه با شواهد مستقیم عملکرد است. بنابرین کارآمدی ایجاد شده در سرمشقگیری، به تنهایی ضعیفتر و آسیبپذیرتر است (مدوکس،۱۹۹۱).
معلوم شده است که برخی از متغیرهای سرمشقگیری بر انتظار چیرگی فرد اثر میگذارند. مثلاً فوبیکها از سرمشقهایی که به تدریج و با تلاشی معین بر مشکلاتشان غلبه میکنند بیشتر از مشاهده افراد ماهری که به آسانی فعالیتشان را انجام می دهند، سود میبرند. فرد در اینجا در مییابد که حتی در حالت اضطراب نیز بالاخره با استقامت و پشتکار میتوان موفق گشت (ویلیامز و فالبو[۱۱۴]،۱۹۹۶).
شباهت برخی خصوصیات فرد با خصوصیات سرمشق نیز تأثیر سرمشقگیری را افزایش میدهد. مشاهده سرمشق درحال پرداختن به رفتارهایی که نتایج و پیامدهای مثبت و مشخص دارد در مقایسه با مشاهده رفتارهایی که نتایجی مبهم و نامشخص دارند، تأثیر بیشتری بر خودکارآمدی فردی میگذارند. همچنین مشاهده فعالیتهایی که موفقیت به دنبال دارند، در مقایسه با مشاهده همان فعالیتها بدون آنکه نتایج و موفقیت آن نشان داده شود بهبود رفتاری بیشتری ایجاد میکنند. (بندورا ۱۹۹۷).
سرمشقگیری از طریق سرمشقهای متفاوت، مؤثرتر از زمانی است که سرمشقگیری فقط از سوی یک سرمشق صورت گیرد، زیرا مشاهدهگر در مییابد اگر افراد با خصوصیات متفاوت می توانند موفق باشند، پس منطقی است که خود نیز موفق شود. بنابرین موفقیت از طریق تلاش جانشینی می تواند درک مشاهدهگر را در مورد توانمندیهایش ارتقاء دهد. (بندورا ۱۹۸۲).
ترغیب کلامی[۱۱۵]: ترغیب کلامی به دلیل سهولت و قابل دسترس بودن، به فراوانی مورد استفاده قرار میگیرد. بازگو کردن این که فرد می تواند موفق شود معمولترین منبع خودکارآمدی است. افراد از طریق ترغیب و القاء کلامی می توانند معتقد شوند که می توانند بر آنچه که قبلاً مغلوب آن بودند فایق آیند.
البته انتظار خودکارآمدی که از طریق ترغیب کلامی به وجود می آید ضعیفتر از خودکارآمدی است که در عملکرد مستقیم ایجاد می شود. زیرا برای ترغیب کلامی پایه تجربی معتبری وجود ندارد. این نوع خودکارآمدی در مقابل ناکامیها به آسانی می تواند خاموش گردد. فرد در مواجهه با تهدید و شکستها، هر گونه انتظار موفقیت در خود را که با ترغیب و القا کلامی ایجاد شده باشد، به سرعت از دست میدهد (بندورا ۱۹۹۷).
افزایش توانمندی و کفایت شخصی از طریق ترغیب کلامی بدون فراهم آوردن شرایطی برای تسهیل عملکرد مؤثر، فرد را به سوی شکست سوق داده، و باعث کاهش اعتبار ترغیب کننده و خودکارآمدی فرد می شود (ویلیامز،۱۹۹۷).
هرچند ترغیب اجتماعی به تنهایی برای افزایش حس خودکارآمدی فردی، دارای محدودیتهایی است، اما می تواند در موفقیتهای به دست آمده از طریق عملکرد مستقیم همکاری نماید. اجزاء و عناصر مهمی که در ترغیب کلامی می توانند تغییرات معنیدار در خودکارآمدی فرد ایجاد کنند شامل اعتبار ترغیب کننده، پرستیژ و مقام اجتماعی، قابل اعتماد بودن و مهارت وی میباشد. هر چقدر منبع اطلاعات قابل قبولتر باشد بیشتر احتمال دارد که انتظار کارآمدی تغییر یابد (بندورا ۱۹۹۷).
برانگیختگی هیجانی:سطح برانگیختگی هیجانی (طپش قلب، تنفس، تعریق و….)، عاملی است که افراد معمولاً به وسیله آن در مورد کارآمدی خود قضاوت میکنند. موقعیتهای فشارزا موجب برانگیختگی هیجانی میگردند که این برانگیختگی ارزش اطلاعاتی در جهت توانمندی فرد دارد، و بنابرین این منبع دیگری است که می تواند کارآمدی شخصی فرد را متأثر سازد. افراد برای قضاوت در مورد اضطراب و آسیبپذیریشان نسبت به استرس، متکی بر حالات برانگیختگی خود هستند. برانگیختگی بالا عملکرد را ضعیف می کند و در نتیجه خودکارآمدی فرد کاهش مییابد. برانگیختگی پایین با احساس آرامش و اطمینان همراه است و بنابرین خودکارآمدی را ارتقاء میبخشد. افراد، زمانی که آشفته و برانگیخته نیستند در مقایسه با زمانی که برانگیختهاند انتظار موفقیت بیشتری را دارند (مدوکس،۱۹۹۱ و ۱۹۹۵).
درمانهای حساسیتزدایی و غرقه سازی با هدف خاموشی برانگیختگی هیجانی، رفتارهای اجتنابی را کاهش می دهند. همچنین درمان آرامسازی که برای کاهش سطح برانگیختگی صورت میگیرد می تواند خودکارآمدی فرد را افزایش دهد.
شایان ذکر است در حالی که افراد بر اساس سطح برانگیختگی فیزیولوژی در مورد خود قضاوت می کند، اما این برانگیختگی، منطبق با شرایط قضاوت می شود. مثلاً در شرایط تهدید آمیز به عنوان خطر، در شرایط ناکامی به عنوان خشم و غیره (بندورا ۱۹۹۹).
۲-۳۴-۳٫سیستم چند بعدی خودکارآمدی
انتظارات کارآمدی از لحاظ ابعاد متعددی که هریک تأثیرات عملکردی ویژه و مهمی دارند، متفاوت هستند. نمی توان به طور کلی اظهار داشت که فردی دارای خودکارآمدی است یا خیر ویا خودکارآمدی وی قوی است یا ضعیف، بلکه خودکارآمدی فرد را باید بر اساس ابعاد آن در نظر گرفت. ابعاد انتظار کارآمدی شمل موارد زیر میباشند:
سطح[۱۱۶] یا مقدار[۱۱۷]:انتظارات کارآمدی از لحاظ سطح یا مقدار با هم متفاوتند و به معنای دیگر در یک سلسله مراتب دشواری قرار می گیرند. ممکن است خودکارآمدی ادراک شده فرد به فعالیتهای ساده محدود باشد یا در فعالیتهایی با دشواری متوسط و یا فعالیتهای بسیار دشوار و پیچیده نمایان شود. بنابرین با توجه به سطح دشواری تکالیفی که فرد به توانایی انجام آن باور دارد، میتوان سطح یا مقدار خودکارآمدی فرد را سنجید (بندورا،۱۹۹۷ و مدوکس،۱۹۹۱). برای مثال ممکن است یک فرد
-
- Clark, k. ↑
-
- Perceived Stress Scale ↑
-
- Multi Dimentional Health Locos of control ↑
-
- Asthma Self Efficasy Scale ↑
-
- Dermatophagoidespteronyssinius ↑
-
- Inhaled corticosteroids ↑
-
- Near-fatal asthma ↑
-
- Hygiene hypothesis ↑
-
- Occupational asthma ↑
-
- Toluene diisocyanate ↑
-
- Trimelliticanhydride ↑
-
- Paracetamol ↑
-
- Dermatophagoides species ↑
-
- Ragweed ↑
-
- Thunderstorm asthma ↑
-
- Exercise-induced asthma ↑
-
- Exclusion diets ↑
-
- Metabisulfite ↑
-
- Tartrazine ↑
-
- Gastroesophageal reflux ↑
-
- Forced vital capacity ↑
-
- Peak expiratory flow ↑
-
- Hyperinflation ↑
-
- Marco ↑
-
- . National Asthma Compaign(NAC) ↑
-
- Brown ↑
-
- Psychophysiological۳٫ Psychosomatic ↑
-
- Kring ↑
-
- Haden & khan ↑