مبحث دوم : رضایت زناشویی
حیات هرکسی و هر چیزی مستلزم داشتن هدف و جهت است، بدون داشتن هدف، زندگی معنا نخواهد داشت یکی از مراحل هدفمند زندگی ازدواج است و خانواده یکی از ارکان اجتماعی و عواملی است که زمینه ساز بهداشت روانی جامعه و نسل آینده میباشد. سلامت خانواده در گرو تداوم و سلامت رابطه بین زن وشوهر است در رابطه زناشویی هسته مرکزی نظام خانواده است پس رضایت فرد از رابطه زناشویی به منزله رضایت وی از خانواده است.
اولسون پاسونز و ریترز (۱۹۹۸) عقیده دارند که سه زمینه کلی رضایتمندی زناشویی که با هم تداخل دارند و به هم وابسته هستند عبارتند از :
۱- رضایت فرد از ازدواج
۲- رضایت از زندگی خانوادگی
- رضایت از زندگی کلی
هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده ای سالم برخوردار نباشد و هیچ یک از آسیب های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آید و در حقیقت حفظ وتداوم این نهاد مقدس در گرو تداوم و سلامت رابطه بین زن و شوهر میباشد.رابطه زناشویی که زیر بنای نظام خانواده میباشد در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است. حالچنانچه انتخاب همسر بر پایه شناخت و به کارگیری معبار های حساب شده و عمیق تری صورت گیرد احتمال اینکه زندگی در مسیر سازنده تری بیافتد و عشق در پیری به پختگی و شیرینی خاصی برسد بیشتر است دختران و پسران جوانی که می خواهند ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند با آگاهی از این عوامل میتوانند در انتخاب خود دقت لازم را بنمایند تا بتوانند با انتخاب صحیح یک زندگی راحت و آرامی را برای خود و فرذندان به وجود آورند (عیسایی، ۱۳۸۷،ص ۲۴).
با توجه به عوامل مؤثر بای رسیدن به زندگی زناشویی سعادتمند انتخاب همسر مناسب از مجموع عوامل دیگر مهمتر است (کلارک وارن، ۱۳۷۷)
یکی از جنبههای شناختی مؤثر در دوام زندگی زناشویی نوع نگرش زوجین نسبت به ازدواج است در واقع نگرش مثبت نسبت به ازدواج ومیزان تفاهم عقیدتی هم برای مردان و هم برای زنان نقطه آغازین شکل گیری پیوندی استوار است(کاظمی حقیقی ۱۳۷۷).
یکی از خواسته های مهمی که همسران از یکدیگر دارند این است که همسرانشان با آن ها احساس یک دلی، همدردی و یگانگی کند.
اهمیت ازدواج برای یک مرد تاجایی است که معتقد شود با یک پیوند مشترک میتواند به اندازه ی کافی توانمندی های بالقوه ی خود را بروز دهد و باور کند که شریک زندگی وی قادر است تا اورا درک کند و احساس همدلی و یگانگی نشان دهد در چنین شرایطی حتی اگر نیاز به همدلی و شکوفایی زن ارضا نشود زندگی مشترک ادامه خواهد یافت.
زیرا نارضایتی زن از زندگی زناشویی امر چنئان تهدید کننده ای نیست، مشروط بر آنکه شوهر به رضایت و خشنودی کافی رسیده باشد و برعکس هرگاه مرد از روابط زناشویی خود ناراضی باشد علی رغم خشنودی زن شیرازه زندگی مشترک در آستانه از هم گسیختگی و فروپاشی قرار میگیرد (کاظمی حقیقی ۱۳۸۷، ص ۱۹).
در این زمینه تحقیقی توسط روان و همکاران (۱۹۹۵) صورت گرفته است که حاصل آن نشان داد که : « رضایتمندی مردان در زندگی زناشویی با میزان خود شکوفایی و همدلی آن ها هم بستگی دارد اما برای زنان چنین رابطه ای به دست نیامد.»
بنابرین احساس همدلی و یکدلی از جمله خواسته های مهم شوهر از همیرش است به این معنی که زن بتواند احساسات، افکار و احیانا دردها و رنج های درونی شوهرش را درک کند چرا که بی تفاوتی زن در برابر رنج ها و شادی های شوهر منجر به ناخشنودی شوهر از زندگی مشترک خواهد شد و در مقابل هم حسی و همدلی زن وشوهر احساس خوشبختی و خشنودی از زندگی مشترک را در زوجین افزایش میدهد (همان منبع).
میزان خشنودی و رضایت همسران از یکدیگر و رابطه زناشویی شان یکی از ارکان مهم در پایداری ازدواج است رضایت و خشنودی زن و شوهر از یکدیگر به انتظار هر یک از دیگری بستگی دارد. بررسی های روان شناسی نشان داده است که هرچه انتظارها و خواسته های زن وشوهر از یکدیگر هماهنگی و هم خوانی داشته باشد رضایت بیشتری از سوی طرفین حاصل خواهد شد یعنی زوج های خوشبخت به جورکردن، هماهنگی آشتی دادن میان خواسته ها و توقعات همدیگرمی پردازند آن ها خواسته ی همسر خود را در اولویت قرار میدهند به طوری که هیچ گونه اصطکاک برخورد و اختلافی میان انتظارت متقابل طرفین دیده نمی شود.
آنچه که در تحکیم بنای خانواده صمیمی و مستحکم میتواند نقش بسیار مؤثری را ایفا کند به قدر دانی و سپاسگذاری زن وشوهر از یکدیگر است. قدر دانی واکنش طبیعی به حمایت شدن است قدردانی ارزش تلاش ها یا رفتار همسر را تأیید میکند. در واقع قدر دانی واکنش ما نسبت به عملکرد مثبت طرف مقابلمان خواهد بود (گری ۱۳۷۷).
از جمله اصولی که غالبا در زندگی زناشویی کمتر مورد نظر قرار میگیرد و یا شاید اصلا مورد توجه نیست قدر شناسی است قدر شناسی کردن به عنوان تقویت کننده مثبت دوری را ایجاد می کندکه رفتار تقویت شده بیشتر تکرار شود و قدرشناسی بیشتر صورت میگیرد.
درتحقیقاتی که باردبوی فینچام (۱۹۹۳) روی زوج ها انجام دادند آن ها را در خصیصه های تصمیم گیری روابط جنسی، حالات عاطفی و ارتباطی، ابراز احساسات، قدردانی و……. مورد بررسیقرار دادند آن ها حتی برای لحظات خصوصی خود هنگام روابط جنسی نبز از همسر خود به خوبی تشکر میکردند نتیجه کلی این بود که زوج هایی که رضایتمندی بیشتری داشتند سعی میکردند در ارتباط خود هم از طریق کلامی و هم از گریق عملی از همسر خود قدر دانی کنند.گاهی تزلزل خانواده به علت وجود بیماری های زن و مرد است، وجود حالت سادیستی (آزار و اذیت دیگران) هر کدام یا تمایلات ماشیستی (آزادخو) وجود وسواس، وجود حالات اضطرابی و یا عقده های روانی همه وهمه میتوانند زندگی را بر زوجین تیره سازند تجربه ثابت کردهاست اگر به عوامل فوق توجه کافی نشود احتمال از هم پاشیدگی خانوادگی زیاد است (قائمی ۱۳۸۳).
در واقع یکی از عواملی که در ایجاد تفاهم بین زن و مرد نقش بسزا و تعیین کننده ای داردنحوه ی برقراری ارتباز کلامی صحبت و گفت و گو با همسر است.
کینائن و همکاران (۱۹۹۱) در مطالعه ای میزان ارتباط کلامی و ابراز احساسات را بر روی ۱۵۷ زوج دانشجو مورد بررسی قرار دادند نتایج این تحقیق چنین بود .وج هایی که سازگاری بیشتری داشتند بیشتر زوج هایی بودند که ناسازگار، افکار، احساسات و انتظارات یکدیگر را می پذیرفتند در این گروه حتی احساسات نامطلوب هم بیان می شد و به اندازه ی احساسات مطلوب مورد توجه قرار می گرفت.
زوج های ناسازگار به طور معناداری از برقراری ارتباط کلامی امتناع میکردند و حاضر نبودند هیچ نوع از احساسات خود را ابراز کنند.