علاوه بر این، مطالعات مختلفی نشان داده اند که باورهای خودکارآمدی با انواع متفاوتی از رفتارها و شرایط بالینی شامل فوبیاها، اعتیادها، افسردگی، خودکشی، اختلالهای خوردن، مهارت های اجتماعی، عملکرد ورزشی، موفقیت تحصیلی و شغلی، استرس و سلامتی رابطه دارند و آنها را پیش بینی میکنند (گادیانو و هربرت، ۲۰۰۶). به طور ویژه، باورهای خودکارآمدی ممکن است برای افراد دارای اضطراب اجتماعی مهم باشد. لیری و آترتون[۴۸] (۱۹۸۶؛ به نقل از استوار، ۱۳۸۶) خودکارآمدی در بافت اضطراب اجتماعی را تحت عنوان داشتن این باور تعریف کرده اند که افراد به این باور داشته باشند که قادر خواهند بود به ابراز خودشان در یک سبک مطلوب به منظور پیشگیری از ارزیابی منفی توسط دیگران بپردازند.
لیری و آترتون (۱۹۸۶؛ به نقل از گادیانو و هربرت، ۲۰۰۶) یک تعریف مختص اضطراب اجتماعی را در مورد خودکارآمدی گسترش دادند که به آن در اصطلاح انتظار کارآمدی خود ابرازی[۴۹] میگفتند، یعنی احتمال ذهنی رفتار کردن به شیوهای به منظور انتقال یک تاثیرگذاری خاص. با وجود اهمیت خودکارآمدی در بحث اضطراب، مطالعاتی که به بررسی خودکارآمدی و اضطراب پرداختهاند معمولاً همبستگیهای با طیف متوسط را گزارش کرده اند. نظریه اسناد و خود کار آمدی برنارد واینردر زمینه اسناد، یک طبقهبندی سهبعدی را بیان کرد که بر اساس آن اسنادهای مربوط به شکست و موفقیت را توصیف میکند. طبق نظریه سهبعدی واینر، مردم میتوانند بازدههای را علاوه بر عوامل درونی(شخصی) یا بیرونی(موقعیتی) به عواملی مانند پایداری یا ناپایداری و قابل کنترل یا غیر قابل کنترل بودن موقعیت نسبت دهند. از ترکیب این سه بعد، هشت نوع اسناد مختلف شکل میگیرد. تبیینهای ما در زمینه موفقیت یا عدم موفقیت در امتحان یا مسابقه در قالب یکی از این اسنادها قرار میگیرد. طبقهبندی واینر، علاوه بر نقش واسطهای مهمی که از جنبه شناختی دارد و ما را در تصمیمگیری برای پیامدهای اسناد علّی یاری میرساند، واکنشهای هیجانی و احساسات متفاوتی را که به تبع اسنادهای علّی گوناگون به وجود میآیند نیز توجیه میکند. واینر نشان داده است که نوع اسناد افراد از عملکرد خود، میتواند پیامدهای انگیزشی و هیجانی متفاوتی به همراه داشته باشد ( شمس اسفند آبادی ، ۱۳۸۴ ). اولین بعد در این نظریه، درونی یا بیرونی بودن یک اسناد میباشد که عواطف وابسته به عزت نفس را تحت تاثیر قرار میدهد. هنگامی که شخص در کار یا امتحانش موفق شود، اسنادهای درونی ( توانایی یا کوشش ) باعث احساس غرور میشود؛ در حالی که اسنادهای بیرونی ( سادگی امتحان، کمک همکلاسی) فقط ممکن است احساس خوشحالی به دنبال داشته باشد. اگر ناکامی با علتهای درونی توجیه شود(کمی کوشش، توانایی پایین)، ثمرهاش شرمساری خواهد بود. اما اگر به علتهای بیرونی اسناد داده شود(سختی امتحان)، ممکن است باعث غافلگیری یا عصبانیت بشود. دومین بعد به قابلیت کنترل علتهای ادراکشده توجه میکند که باعث برانگیختن عواطف اجتماعی افراد میشود. اسناد درونی قابل کنترل مانند کوشش برای کسی که کوتاه کرده و با ناکامی مواجه شده، احساس تقصیر یا گناه را به دنبال میآورد؛ در حالی که علتهای غیرقابل کنترل مانند ناتوانی، کمی هوش و استعداد یا ویژگیهای شخصیتی دیگر، افسردگی را موجب میشود. سومین بعد در نظریه واینر، پایداری یا ناپایداری عوامل میباشد که انتظارات آینده را تعیین میکند. علتهای ناپایداری مانند عدم توجه در موقع امتحان در موقعیتها و زمانهای مختلف، نوسان مییابند. اما علتهای پایداری مانند مشکل بودن درس نسبتا کمتر تغییر میکنند. علتهای پایداری ممکن است افسردگی ناشی از احساس درماندگی را به دنبال داشته باشد، در حالی که علتهای ناپایدار احساس تقصیر و عزم برای جبران در آینده را در پی دارد ( کریمی ،۱۳۸۴) .
نظریه پردازان شناختی معتقدند که باورهای خودکارآمدی با قضاوتهای افراد درمورد توانایی ها خود، مسیر فعالیت و جریان عملکرد افراد را مشخص ساخته و سازماندهی می نماید .همچنین باورهای خودکارآمدی، تلاش، انتخابها و پشتکار افراد را در برابر سختیها تحت تأثیر قرار می دهند. تا حدی باورهای خودکارآمدی میتوانند به نحو مطلوبی پیشبینی کننده رفتار، نه توانایی واقعی رفتار باشند ، به خاطر آن که اینگونه باورها ابزاری هستند که تعیین کننده آن هستند که افراد با داشتن توانایی و دانش مهارت ها چه اعمالی را می توانند انجام دهند. نقش واسطه ای ( میانجی ) این باورها این است که آنان تبیین کننده آن هستند که چرا افراد با داشتن دانش و مهارت های مشابه عملکردهای متفاوتی دارند( اعرابیان ،۱۳۸۳ ).
۲-۴-۱- برداشت انسان از خودکارآمدی
برداشت انسان از خودکارآمدی گسترده است و موارد زیر را شامل می شود :
۱- افراد به چه فعالیتهایی میپردازند،
۲- برای چه مدت در برابر موانع ایستادگی میکنند،
۳- واکنشهای هیجانی افراد به هنگام پیشبینی یک موقعیت یا هنگام وقوع آن چگونه است .
بدیهی است که تفکر، انگیزش، احساسات و رفتار انسان در موقعیتهایی که به توانایی خود احساس اطمینان می کند متفاوت با رفتار وی در موقعیتهایی است که در آن ها احساس عدم امنیت یا فقدان صلاحیت دارد . درک انسان از خودکارآمدی بر الگوهای تفکر، انگیزش، عملکرد و برانگیختگی هیجانی فرد تأثیر می گذارد (شولتز و شولتز، ۱۹۹۰ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۹) .
۲-۴-۲- منابع خودکارآمدی
۱- تجربه های مهارت: با نفوذترین منبع خودکارآمدی تجربه های مهارت، یعنی، عملکردهای قبلی هستند. به طور کلی، عملکرد موفقیتآمیز، تجربیات کارایی را افزایش میدهد؛ شکست آن ها را کاهش میدهد. این عبارت کلی شش پیامد دارد:
۱- عملکرد موفقیتآمیز، خودکارآمدی را نسبت به دشواری تکلیف افزایش میدهد.
۲- تکالیفی که خود فرد با موفقیت انجام میدهد از آنهایی که باکمک دیگران انجام میشوند، کارآمدتر هستند.
۳- درصورتیکه افراد معتقد باشند حداکثر تلاش خود را خرج دادهاند، چنانچه شکست بخورند، خودکارآمدی به احتمال زیاد کاهش مییابد. شکست خوردن در صورتی که فرد سعی کافی نکرده باشد به اندازه زمانی که فرد حداکثر تلاش خود را کردهاست، خودکارآمدی را کاهش میدهد.
۴- شکست تحت شرایطی برانگیختگی هیجانی یا استرس زیاد به اندازه شکست در شرایط عالی، تضعیفکننده نیست.
۵- شکست قبل از تشکیل ادراک مهارت و تسلط، بیشتر از شکست بعدی به احساس خودکارآمدی لطمه میزند.
۶- شکست گاه و بیگاه، تاثیر کمی بر کارایی دارد، مخصوصاً در مورد افرادی که به طور کلی انتظار موفقیت بالایی دارند .