“
۳ -۱-ملاک غیر انطباقی بودن رفتار : این ملاک بیشتر مد نظر دانشمندان علوم اجتماعی میباشد ، آن ها معتقدند به جای آنکه رفتار نابهنجار به وسیله ملاک اجتماعی یا آماری تعیین گردد به وسیله چگونگی تاثیر رفتار در بهزیستی فرد یا گروه مشخص میگردد . بر اساس این ملاک ، رفتاری غیر طبیعی است که ( غیر انطباقی [۶] ) باشد یعنی پیامدهای زیانباری برای جامعه و فرد به دنبال داشته باشد .
۴ -۱ – ملاک پریشانی شخص : این ملاک به احساس فرد بیمار از خود بیشتر تأکید دارد تا بر رفتار وی . به بیان دیگر ‹‹ از زاویه فاعلی یا غیر عینی ، یک حالت ناراحت ، یک رنج روانی مبهم یا مشخص و یا یک حالت دلهره که تا حدی مبین وجود روشن نگری نسبی فرد درباره بیماری خویش است ، بر بیمار مستولی است مشخص میگردد ( دادستان و منصور ، ۱۳۸۵) .
۵ -۱ – ملاک بالینی : این معیار اساس کار تشخیص اختلال روانی به وسیله روانپزشکان که اساس علائم و تشخیصشان بر همین ملاک میباشد را روشن میسازد و بر پایه همین علائم و معیارها فرد سالم را از غیر سالم بازشناسی میکند . ‹‹ اساس این ملاک همانند روش بالینی در مورد بیماریهای ارگانیکی است . روانشناسان بالینی و روانپزشکان نیز متکی بر نشانه های عملی اختلال روانی چون اضطراب ، ترس ، افسردگی و … میباشد ›› ( نوابی نژاد ، ۱۳۸۰) .
اختلالات رفتاری کودکان
تا سال ۱۹۹۷ اصطلاح «ناتوانی جدی هیجانی[۷]» درقوانین آموزش ویژه مورد استفاده قرار می گرفت، در حال حاضر اصطلاح «اختلالات رفتاری» توسط «مجمع کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری[۸]» پذیرفته شده است و از این نظر که بر جنبه قابل مشاهده مشکلات کودکان متمرکز است، بر سایر اصطلاحات برتری دارد. البته بسیاری از صاحب نظران معتقدند به کارگیری اصطلاح «اختلالات هیجانی- رفتاری»[۹] مناسب تر از اختلالات رفتاری به تنهایی است. زیرا برخی از کودکان ممکن است به اختلالات رفتاری ،گروهی به اختلالات هیجانی و دسته ای دیگر به هر دو مبتلا باشند (فورنس و نیتزر[۱۰]، ۱۹۹۲؛ کافمن، ۱۹۹۷).
همان گونه که یافتن اصطلاح مناسب برای توصیف کودکان و نوجوانان با اختلالات هیجانی- رفتاری مشکل است ، ارائه تعریفی جامع نیز دشوار است. اغلب صاحب نظران و کارشناسان با توجه مقاصد تخصصی خود تعاریفی ارائه دادهاند (فورنس و کاوالی[۱۱]، ۱۹۹۷).
عواملی که ارائه تعریفی جامع از این اختلالات را دشوارتر میسازند، عبارتند از؛ فقدان تعاریف دقیق از بهداشت روانی و رفتار بهنجار[۱۲]، تفاوت بین الگوهای مفهومی[۱۳]، مشکل بودن اندازه گیری هیجان ها و رفتارها، رابطه بین اختلالات هیجانی و رفتاری و سایر ناتوانی ها، وجود اختلالات بین متخصصانی که دست اندرکار تشخیص و ارائه خدمات به کودکان و نوجوانان اند (هالان و کافمن[۱۴]، ۲۰۰۳)
علیرغم این که اصطلاحات به کار برده شده در مورد اختلالات هیجانی- رفتاری از نقطه نظر تأکید نسبی بر بعضی از جنبه ها ، در تعاریف گوناگون متفاوتند، نکات مشترکی بین آنان وجود دارد. متخصصان بر سر موارد زیر توافق نسبی دارند:
-
- این رفتارها افراطی هستند. رفتارهایی که با هنجارها تفاوت اندکی دارند، این اختلالات محسوب نمی شوند.
-
- اختلالات هیجانی و رفتاری، مزمن هستند و به سرعت برطرف نمی شوند.
- این رفتارها به دلیل ناهماهنگی با انتظاارت اجتماعی- فرهنگی، مورد قبول جامعه قرار نمی گیرند.
در متن IDEA[15] (از قوانین دولت فدرال آمریکا) ،اختلالات هیجانی- رفتاری این گونه تعریف شده است:
«۱- منظور از این اصطلاح ،وجود شرایطی است که واجد یک یا چند مورد از ویژگی هایی که در پی میآیند بوده و به طور طولانی مدت و با شدت ظهور کنند و بر کارکرد تحصیلی فرد تاثیر منفی بگذارند. این ویژگی ها عبارتند از:
الف) ناتوانی یادگیری که از عوامل هوشی، حسی یا جسمانی ناشی نمی شود.
ب) ناتوانی در ایجاد روابط رضایت بخش با معلمان و همسالان.
پ) وجود انواع رفتارها و احساسات نامناسب تحت شرایط عادی زندگی
ت) حالات اندوه و افسردگی دائم.
ث) نشان دادن علائمی نظیر ترس یا علائم بدنی در مواجهه با مسائل شخصی و تحصیلی.
۲- کودکان اسکیزوفرنیک[۱۶] و اوتیستیک[۱۷] را می توان در چهارچوب این اصطلاح قرار داد، ولی این اصطلاح شامل کودکانی که ناسازگاری های اجتماعی دارند، نمی شود، مگر ثابت شود مبتلا به اختلالات هیجانی هستند».
بخش اول تعریف دولت فدرال، بر اساس تعریف بوور[۱۸] (۱۹۸۲) صورت گرفته است. بوور (۱۹۸۲) و کافمن (۱۹۸۲) اشاره کردهاند ،اضافه کردن و کم کردن موارد متعدد ضرورتی ندارد. عقل سلیم حکم میکند بر اساس پنج معیار بوور، برای اختلالات هیجانی ،کودکان اوتیستیک، کودکان اسکیزوفرنیک و کودکان مبتلا به ناسازگاری های اجتماعی نیز در تعریف گنجانیده شوند (شکوهی یکتا و پرند، ۱۳۸۴).
مجمع کودکان استثنایی[۱۹] نیز در مورد اختلالات هیجانی- رفتاری تعریفی ارائه داده است:
«اختلالات هیجانی- رفتاری به شرایطی اشاره دارد که پاسخ هیجانی و رفتاری فرد در مدرسه با هنجاریهای فرهنگی، سنی و قومی تفاوت داشته باشد؛ به طوری که بر عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تاثیر منفی گذارد. اختلالات هیجانی- رفتاری شامل پاسخ های قابل قبول کودک یا نوجوان به عوامل تنش زای محیطی نمی شوند. اختلالات هیجانی- رفتاری بر اساس داده هایی شناسایی میشوند که از منابع مختلف، در مورد کارکرد هیجانی یا رفتاری فرد گردآوری میشوند. این اختلالات باید دست کم در دو موقعیت متفاوت که یکی از آن ها مدرسه است، تظاهر نماید. اختلالات هیجانی- رفتاری میتواند به طور هم زمان با سایر معلولیت ها نیز ظاهر شوند. این اختلالات شامل کودکان یا نوجوانان مبتلا به اسکیزوفرنی ، اختلالات عاطفی یا اختلالات سلوک، نقص توجه و ناسازگاری نیز میگردد (مجمع کودکان استثنایی، ۱۹۹۱؛ به نقل از شکوهی یکتا و پروند).
تعریف فوق مزیت هایی بر تعریف IDEA دارد . ازجمله:
الف) دربرگیرنده آسیب های مربوط به رفتار انطباقی که در رفتارها و هیجان ها نشان داده میشوند نیز میگردد.
ب) توجه به هنجارهای فرهنگی و قومی در ارزیابی فرد.
پ) تلاش برای تغییر رفتار کودک و نوجوان قبل از این که او را در گروه افراد مبتلا جای دهند.
ت) افراد ناسازگار اجتماعی را نیز دربر میگیرد (هاردمن، درو و وایگان[۲۰])، ۱۹۹۹».
تعریفی دیگر از «اختلالا هیجانی- رفتاری» که بر ائتلاف آموزش ویژه و بهداشت روانی مبتنی است ، عبارت است از:
“