ب) سودآوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش
برای مشخص شدن ارتباط بین سودآوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش به نمونه هایی از تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است اشاره می شود. و داده های آماری تعدادی از این تحقیقات برای روشن تر شدن بحث ذکر میگردد. گارسیا و همکاران با مطالعه شرکتهای کوچک و متوسط اسپانیایی در طی دوره زمانی ۲۰۰۲- ۱۹۹۶ انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مدیران میتوانند از طریق کاهش مدت زمان نگه داری موجودی کالا و کاهش مدت زمان وصول مطالبات و در نتیجه کاهش چرخه نقدینگی ایجاد ارزش نموده و سودآوری خود را بهبود بخشند. در این مطالعه آنان میانگین داده های آماری مربوط به شرکت های با سود آوری بالا و شرکت های با سودآوری پایین یا زیانده را با هم مقایسه کردهاند. شرکت های سودآور دارای مدت زمان نگه داری موجودی، پرداخت حساب های پرداختنی، دریافت مطالبات و چرخه نقدینگی به مراتب کمتری نسبت به شرکت های کم سود ده یا زیان ده هستند (گارسیا،۲۰۰۷)[۴۴].
دلف در مطالعه ای که بر روی شرکتهای بزرگ بلژیکی در دوره زمانی ۱۹۹۲-۱۹۹۶ انجام داد به این نتیجه رسید که شرکتهای بلژیکی میتوانند سودآوری اشان را به وسیله کاهش تعداد روزهای وصول مطالبات، کاهش تعداد روزهای نگه داری موجودی کالا و کاهش تعداد روزهای پرداخت حسابهای پرداختنی و در نتیجه کاهش چرخه نقدینگی خود، افز ایش دهند.
وانگ نیز یک نمونه از شرکتهای تایوانی و ژاپنی را طی دوره ۱۹۹۶-۱۹۸۵ مورد بررسی قرار داد و دریافت که چرخه نقدینگی کوتاه تر با عملکرد عملیاتی بهترمرتبط میباشد (وانگ،۲۰۰۲)[۴۵].
یافته های بوت و همکاران مبین این مسئله است که سازمانها با نرخ موجودی کالای بالا به احتمال زیاد عملکرد مالی بدی دارند. این نتایج با یافته های شین و سوئنن که یک ارتباط منفی قوی بین چرخه نقدینگی و سودآوری شرکتهای آمریکایی شناسایی کردند، سازگار است (بوت،۲۰۰۶)[۴۶].
چن و همکاران نیز گزارش دادند که شرکتها با موجودی کالای بالای غیر عادی، بازده سهام خیلی ضعیف دارند و شرکتها با موجودی کالای پایین تر از حد بهینه بازده سهام معمولی دارند در حالی که شرکتها با موجودی کالای بهینه بازده سهام خوبی دارند (چن، ۲۰۰۵)[۴۷].
همچنین شان و شین نیز یک ارتباط مستقیم معنادار بین کاهش موجودی کالا و عملکرد مالی خوب شناسایی کردند (شان و همکاران ، ۲۰۰۷)[۴۸].
کوماناکوس با مطالعه شرکتهای یونانی ارتباط منفی معناداری را بین عملکرد مالی خوب و سطح موجودی کالای بالا شناسایی کرد (کوماناکوس،۲۰۰۸)[۴۹].
۲-۱۵راهبردهای مدیریت سرمایه در گردش
۱- استراتژی های دارایی های جاری
۲- استراتژی های بدهی های جاری
۱- استراتژی های دارایی های جاری
استراتژی محافظه کارانه (در مدیریت دارایی های جاری)
مفهوم این راهبرد آن است که شرکت با نگهداری پول نقد اوراق بهادار قابل فروش می کوشد نقدینگی خودرا حفظ کند. خطر این روش بسیار اندک است زیرا قدرت نقدینگی نسبتا زیاد، به شرکت این امکان را میدهد بدهی ها را در مورد مقرر پرداخت کند . همچنین بخاطر نگ هداری موجودی های زیاد خطر از دست دادن مشتری اندک است و شرکت کمتر با خط ورشکستگی مواجه خواهد شد. اما بازدهی شرکت پائین است (نیکومرام و همکاران،۱۳۸۳).
استراتژی جسورانه (در مدیریت دارایی های جاری)
در این رویکرد مدیران سرمایه در گردش می کوشند تا وجوه نقد و اوراق بهادار قابل فروش را به حداقل ممکن برسانند و میزان سرمایه گذاری در موجودی کالا را کاهش دهند ریسک این رویکرد بسیار بالا است و خطر عدم توان پرداخت تعهدات و از دست دادن مشتری بسیار زیاد است اما در مقابل بازدهی شرکت بخاطر تهیه دارایی های ثابت و گردش عملیاتی زیاد دارایی های جاری افزایش مییابد (ریموند و همکاران،۱۳۸۰).
۲- استراتژی های بدهی های جاری
استراتژی محافظه کارانه (در مدیریت بدهیهای جاری)
مدیر محافظه کار می کوشد تا در ساختار مالی شرکت، میزان وامهای کوتاه مدت را به حداقل برساند. و برای تهیه دارایی های جاری، از وامهای بلند مدت که به ره شناور دارند، استفاده میکند. در پاره ای مواقع به جای اخذ این گونه وامها، از منابع دیگری نظیر سرمایه صاحبان سهام تامین مالی میکند. شرکتی که وامهای کوتاه مدت را به حداقل ممکن می رساند احتمال ریسک ورشکستگی و ناتوانی در پرداخت به موقع وامها را به شدت کاهش میدهد. همچنین استفاده از وامهای بلند مدت و حقوق صاحبان سهام به جای وامهای کوتاه مدت باعث افزایش هزینه سرمایه و کاهش نرخ بازده سهامداران شرکت می شود (ریموند و همکاران،۱۳۸۰).
استراتژی جسورانه (در مدیریت بدهی های جاری)
در این رویکرد مدیر می کوشد سطح وامهای کوتاه مدت را به حداکثر برساند و دارایی های جاری خود را از محل این وامها تامین کند . اگر سطح وامهای کوتاه مدت یک شرکت به حداکثر برسد خطر احتمال اینکه شرکت نتواند به موقع آن ها را بازپرداخت کند افزایش خواهد یافت . و وقتی بازار با کمبود پول و اعتبار مواجه است گرفتن وامهای کوتاه مدت به آسانی میسر نمی شود و هزینه آن بالا خواهد رفت (شیم و همکاران، ۱۳۷۹).
۲-۱۶ سیاستهای مطلوب در مدیریت سرمایه در گردش
سیاستی که یک مدیر در اداره امور سرمایه در گردش شرکت در پیش میگیرد ممکن است با توجه به دارایی های جاری و بدهی های جاری باشد. اگر شرکتی در مورد بدهیهای جاری یک استراتژی جسورانه اتخاذ کند و در مورد دارایی های جاری نوعی استراتژی محافظه کارانه در پیش گیرد سیاست کلی شرکت متعادل و بین ریسک و بازده نوعی توازن برقرار میگردد. چنانچه شرکت هم در مورد مدیریت دارائیهای جاری و هم در مورد مدیریت بدهیهای جاری سیاست جسورانه اتخاذ کند سیاست کلی شرکت متهورانه و ریسک و بازده جسورانه محافظه کارانه افزایش مییابد.
خط مشی های سرمایه در گردش
داراییهای جاری ، داراییهایی هستند که در طول یک دوره مالی ( معمولاً یکساله ) قابل تبدیل به وجه نقد باشند. این داراییها از طریق حساب های مختلف در ترازنامه مشخص میشوند. اصولاً وجوه نقد برای خرید مواد اوّلیه، پرداخت به کارگران و دیگر هزینه های تولید کالا به کار گرفته میشود. (وکیلی فرد، ۱۳۸۰).
سرمایه در گردش شرکت از دو بخش متمایز تشکیل میشود:
۱-سرمایه در گردش ثابت
این داراییها شامل وجوه نقد، حساب های دریافتنی و موجودی کالا میباشند که در سطح معینی برای انجام عملیات روزمرّه شرکت نگهداری میشوند.
۲-سرمایه در گردش متغیر