تصور مدیران این است که وقتی شخصی در یک محل استخدام میشود باید تمام شرایط آن سازمان را بپذیرد بعضی از مدیران بر روی این مسئله که رضایت کارکنان را میتوان از طریق پاداش و ترغیب به انجام کار افزایش داد، پافشاری میکنند.شاید تصویر مدیران این است که کارکنان زیردستان آن ها هستند و باید فرامین آن ها را بپذیرند.
اگر چه امروزه به دلیل اینکه کارکنان در زیر فشار مالی زیادی به سر میبرند بیشتر توجه و تمایل آن ها به مسائل اقتصادی کار است، ولی به تدریج کارکنان علاقهمند به انجام کارهای یا مفهوم و خواهان استقلال شغلی بیشتری در کار خود هستند، تا بدین طریق احساس ارزشمندی به آن ها دست دهد. یکی از مهمترین مسائل انگیزشی که امروزه با حجم گستردهای در مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمانی در غرب گسترش یافته، مسئله مسئولیت پذیری کارکنان است .
در مورد مسئولیت پذیری تعاریف زیادی ارائه شده است ولی تعریفی که پورتر و همکارانش
(۱۹۷۴) ارائه دادهاند از جامعیت بیشتری برخوردار است و تمام اهداف، و ابعاد و ارزشهای سازمان را همچنین تمایل به تلاش بیشتر برای سازمان و تمایل به ادامه عضویت در سازمان را در بر میگیرد به همین جهت از این تعریف استفاده میشود
مسئولیت پذیری عبارت است از میزان نسبی همانند سازی با حرفه و شغل و سازمان خاص و یا دلبستگی به آن سازمان که میتواند به وسیله سه عامل مشخص شود.
-
- اعتقاد به اهداف و ارزشهای حرفه و پذیرفتن آن ها
-
- تمایل به تلاش شدید در راه تحقق اهداف حرفه و سازمان
- تمایل قوی برای ادامه اشتغال در حرفه و عضویت در سازمان ( مودی، استیرز، پورتر، ۱۹۹۲، ص ۱۲۰).
وایت: مسئولیت پذیری را معین کننده سه عرصه مهم از احساس یا رفتار مربوط به فرد میداند که در سازمان مشغول به کار است.
-
- اعتقاد به شغل و حرفه و پذیرش اهداف و ارزشهای مربوط به سازمان حرفهخود
- تمایل به انجام سعی و تلاش برای سازمان البته ورای آنچه که در قرادادش یا سازمان درج گردیده است.
این امر مستلزم صرف وقت فردی برای کار کردن از جانب کارمند به تعویق انداختن تعطیلات، انجام سایر فداکاریها یا گذشتها برای سازمان، بدون هیچ چشم داشتی یا پاداش میباشد.
۳- تمایل به ادامه عضویت در سازمان (آرمسترانگ، ۱۳۷۷، ص ۴۶).
مسئولیت پذیری افراد در سازمان
در سازمانهایی با فرهنگ توانمند، کارکنان نسبت به ارزشها و اهداف سازمانی احساس تعهد و مسئولیت میکنند. مسئولیت پذیری را میتوان پیوند و وابستگی روانی فرد به سازمان تعریف کرد که در آن احساس درگیر بودن شغلی و وفاداری و باور به ارزشهای سازمان جای دارد. در مسئولیت پذیری سه مرحله دیده میشود.
پذیرفتن، همانند شدن و درونی کردن، در مرحله اول یک عنصر سازمان نفوذ دیگران را بر خود میپذیرد و در مرحله دوم عضو سازمان از راه پذیرفتن نفوذ دیگران بر خود به یک رابطه خشنودی بخش دست مییابد و خویشتن را بر جسته میسازد. در این مرحله فرد از تعلق به یک سازمان احساس سربلندی میکند و در مرحله سوم عضو سازمان در مییابد که ارزشهای سازمان به گونهای درونی و ذاتی او را خشنود و راضی میسازند و ارزشهای شخصی وی سازگار و همانند است هر گاه مسئولیت پذیری به گونهای که گفته شد به مرحله نهایی خود برسد آنگاه عضو سازمانی مسئول در شمار کسانی در میآید که به آن اعتماد فراوانی میشود وآنان در راه پاسداری و محافظت از سازمان تعلل نخواهند کرد ( ایران زاده، ۱۳۷۷، ص ۲۶)
از سوی دیگر برقراری رابطه بین خشنودی فرد و عملکردش در این روند از اهمیت به سزایی برخوردار است چرا که همیشه خشنودی بالا از کار همواره به عملکرد بالا در بین کارکنان نمیانجامد. توالی این دو چنین است که عملکرد بهتر به پاداشهای اقتصادی و جامعه شناختی و روانشناختی بالاتر می انجامد اگر این پاداشها به صورت منصفانه باشند سبب گسترش رضایت کارمند میشود چرا که کارمند احساس میکند که پاداش متناسب با عملکردش بوده از طرف دیگر اگر پاداش به صورت غیر منصفانه اعمال شود عملکرد او را کاهش میدهد و بنابرین عدم رضایت رخ میدهد.
ضرورت و اهمیت مسئولیت پذیری
بحث مسئولیت پذیری حرفهای در ۳۰ ساله اخیر توجه اندیشمندان و متخصصان علوم رفتاری را به خود جلب کردهاست. نتایج تحقیقات انجام شده نشان میدهد که مسئولیت پذیری با بسیاری از رفتارهای شغلی کارکنان مرتبط میباشد. یکی از دلایل توجه به مسئولیت پذیری در دهه های اخیر که در روانشناسی صنعتی و رفتار سازمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است تأثیر مسئولیت پذیری بر روی بازدهی میباشد. اگر چه هنوز شواهد محکمی دال بر ارتباط مستقیم مسئولیت پذیری با بازدهی و عملکرد در سازمان ارائه نشده است اما به نظر میرسد که مسئولیت پذیری بالا باعث بهبود کاری مؤثر میشود. ( مودی، ۱۹۹۱)
تحقیقات نشان داده است که علاوه بر بازده، مسئولیت پذیری ، بر بسیاری از رفتارهای کارکنان تأثیر دارد. مثلاً مسئولیت پذیری بر غیبت، تأخیر و جابجایی تأثیر منفی دارد. یعنی هر چه میزان مسئولیت پذیری بالاتر باشد. میزان غیبت، تأخیر و جابجایی کاهش خواهد یافت(پاولهرسی[۲۲]۱۹۹۵).
تجربه دنیای پیشرفته نشان میدهد که عامل عمده صحنه رقابت جهانی که باعث حرکت و سرعت بخشیدن به افزایش توان تولیدی و اقتصادی سازمانها و نهایتاًً جامعه میشود، منابع انسانی[۲۳] است.
عدم رضایت و عدم احساس تعلق و وفاداری کارکنان، تأخیر، غیبت و ترک سازمان را به همراه دارد. که علاوه بر هزینه های متعدد در روحیه سایر کارکنان نیز تأثیر میگذارد «سانیل[۲۴]و همکارانش». در تحقیقی که پیرامون اقدامات منابع انسانی و مسئولیت پذیری مقامات ارشد در ایالت «ماهارا شترای»[۲۵] هند انجام دادهاند مشخص شد که مسئولیت پذیری و لیاقت و شایستگی افراد شاغل در این بخش (بهداشت) تأثیر بارزی بر عملکرد آن بخش و فرایند اصلاحات آن دارد (سانیل، ۲۰۰۵) به طوری که یکی از شاخصهای برتری یک سازمان نسبت به سازمان دیگر شایستگی نیروی انسانی است که این شایستگی به وفاداری، مسئولیت پذیری و تعلق او به سازمان و اهدافش بستگی دارد.
کارایی و توسعه هر سازمانی تا حد زیادی به کاربرد صحیح نیروی انسانی بستگی دارد. در قرن اخیر تغییرات سریع اقتصادی و توسعه روز افزون فناوری رقابت بین کشورها را سخت و مشکل نموده است از اینرو سازمانها و شرکتها با شرایط سخت و فشردهای روبرو بوده و باید بر این شرایط غلبه کند تا از گردونه و رقابت حذف نگردند (دادرس یگانه، ۱۳۸۱، ۱۴۹).
هر چه شرکتها بزرگتر میشوند به مشکلات این نیروی عظیم نیز افزوده میشود تصور مدیران این است که وقتی شخصی در یک محل استخدام میشود، باید تمام شرایط ان سازمان را بپذیرد. اما کارکنان خواهان استقلال شغلی بیشتری هستند. تا بدین طریق احساس ارزشمندی به آن ها دست دهد. یکی از مهمترین مسائل انگیزشی که امروزه با حجم گستردهای در مطالعات روانشناسی صنعتی و سازمان گسترش یافته مفهوم مسئولیت پذیری است.
در متون تحقیقی اخیر، نگرش کلی مسئولیت پذیری ، عامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیشبینی کننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است. مسئولیت پذیری و پایبندی مانند رضایت دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثر میگذارند. همچنین مسئولیت پذیری و پایبندی میتواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند.