در مورد اثربخشی آموزش کنترل خشم به شیوه شناختی- رفتاری، آذریان (۱۳۸۶)، تأثیر این روش را بر میزان خشونت زناشویی بررسی کرد. نمونه تحقیق این پژوهشگر ۳۰ زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان شهرکرد طی سال ۱۳۸۶ بودند. متغیر وابسته این پژوهش خشونت زناشویی بود که توسط آزمون محقق ساخته خشونت ارزیابی شد. متیر مستقل پژوهش فوق، کنترل خشم به شیوه شناختی- رفتاری بود. نتایج این پژوهش نشانگر تأثیر آموزش کنترل خشم به شیوه فوق بر خشونت زناشویی و ابعاد آن (جنسی، عاطفی و کلامی) و در نتیجه کاهش علائم ناشی از این خشونت ها بود(۱٫/.. (pآقا محمدیان(۱۳۷۸)، در طی پژوهش خود به این نتیجه رسید که مشاور گروهی شناختی بر افزایش سازگاری نوجوانان مؤثر است.
در ارتباط با تأثیر آموزش گروهی مدیریت خشم مبتنی بر بازسازی شناختی بر صمیمیت اجتماعی تحقیقی چه در داخل و چه در خارج کشور یافت نشد، اما معدود پژوهش هایی که در آن صمیمیت اجتماعی آزمودنی ها مورد بررسی قرار گرفته است، عبارتنداز: کاظمی و همکاران (۱۳۹۱)، در مطالعه ای نشان دادند که آموزش تحلیل رفتار متقابل بر صمیمیت اجتماعی دختران فراری مؤثر است. هالفورد بر این موضوع تأکید کردهاست که افزایش خودافشاسازی صمیمیت را افزایش میدهد(ترکان، ۱۳۸۵). خدایاری فرد و همکاران(۱۳۹۰)، در پژوهشی تأثیر آموزش مؤلفه های هوش هیجانی را بر صمیمیت اجتماعی مطالعه کردند که این تحقیق نشان داد که توانایی شناخت احساسات دیگران و تعادل عاطفی رابطه زیادی با برقراری رابطه گرم و دوستانه با دیگران دارد. دانشورپور و همکاران(۱۳۸۶) در تحقیقی رابطه بین جنسیت و صمیمیت اجتماعی با تأکید بر نقش میانجی گر سبک های هویت در دانش آموزان دبیرستانی انجام دادند که ۲۰۹۹ دانش آموز(۱۰۰۸پسر و ۱۰۹۱دختر) از میان دانش آموزان دبیرستان های دولتی شهر تهران انتخاب شدند. نتایج نشان داد که در دانش آموزان دختر و پسر، بین نمرات صمیمیت اجتماعی و سبک های اطلاعاتی، هنجاری و تعهد رابطه مثبت و معنی دار و بین سبک سردرگم و صمیمیت اجتماعی در دختران رابطه منفی و غیرمعنی دار و در پسران رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای جنسیت، پایه تحصیلی و سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد هویتی به طور معناداری صمیمیت اجتماعی را پیشبینی میکند.نتیجه گیری آن که با وجود رابطه معنی دار سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با صمیمیت اجتماعی در بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی جنس و سن با صمیمیت اجتماعی، توجه به نقش میانجی گر سبک های هویت از اهمییت چندانی برخوردار نیست.
شکیبایی و همکاران(۱۳۸۳)، به بررسی میزان اثر گروه درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری مدیریت خشم در نوجوانان مؤسسه ای پرداختند. این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی با گروه شاهد انجام شد و جمعیت مورد مطالعه آن نوجوانان بی سرپرست بودند که در مؤسسات تحت پوشش سازمان بهزیستی نگهداری می شدند. از تعداد ۴۰ نوجوان ۱۶ نفر به گروه مورد و ۲۴ نفر به گروه شاهد وارد شدند. نتایج نشان داد، در گروه مورد، گروه درمانی مدیریت خشم با کاهش مقیاس خشم واکنشی به میزان مرزی معنی دار و کاهش غیرمعنی دار آماری در مقیاس نمره کلی خشم و خشم ابزاری همراه بود. ابویی مهریزی و همکاران(۱۳۸۹)، تاثیر آموزش مدیریت خشم بر مهارت های خودنظم دهی خشم و تعارضات والد- نوجوان در دختران دوره راهنمایی شهر تهران مورد مطالع قرار دادند. در این موقعیت پژوهشی از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. ۳۰ دانش آموز از طریق نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه غیر دولتی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند و برنامه مدیریت خشم به عنوان عامل آزمایشی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای به صورت هفتگی بر گروه آزمایش اعمال گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که آموزش مدیریت خشم مهارتهای خودنظم دهی خشم را افزایش داده و موجب کاهش تعارض والد- نوجوان می شود. نویدی(۱۳۸۷)، تاثیر آموزش مدیریت خشم بر مهارت های سازگاری پسران دوره متوسطه شهر تهران را بررسی کردهاست. برای انجام این بررسی، پرسش نامه ابراز حالت-صفت خشم به عنوان یک ابزار سرندبر روی ۱۷۰ دانش اموز پایه های دوم و سوم دبیرستان اجرا شد. یافته ها نشان داد نسبت F مشاهده شده از نظر آماری معنی دار بود، در نتیجه اجرای برنامه آموزشی مدیریت خشم میتواند، مهارت های آزمودنی ها را در زمینه سازگاری گسترش دهد و از شدت ناسازگاری بکاهد.
یونسی و بهرامی (۱۳۸۷)، در تحقیقی نشان دادند که تفکر قطعی نگر پیشبینی کننده رضایت زناشویی در زوجین میباشد. نوابی نژاد و ملک (۱۳۸۹)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که، آموزش مقابله با تفکر قطعی نگر، بربهبود روابط زناشویی مؤثر است و موجب ارتقای روابط زناشویی آزمودنی ها می شود. مطالعات بالینی در زوج درمانی نیز مبین آن است که کاهش تفکر قطعی نگر زوج ها، همواره با سایر فنون شناختی، با افزایش رضایتمندی و کاهش تعارض زناشویی همراه است (یونسی، ۱۳۸۱؛ زارعی و محمودآبادی، ۱۳۸۵).
تحقیقات انجام شده در خارج کشور
دکتر جان هانز[۴] یک جراح معروف انگلیسی در قرن هجدهم بود که می گفت:«زندگی من در دست هر آدم بی شرفی است که بخواهد مرا عصبانی کند». درباره نقش خشم در تولید بیماری های قلبی- عروقی، ادراک شهودی خیلی بیش از دیدگاه های کارشناسانه طبی و پژوهش شاخص بارفوت[۵] و همکاران (۱۹۸۲) درباره رابطه اندازه های خصومت دانشجویان پزشکی با مرگ آنان در ۲۵ سال بعد از آن، بود. اما با این مطالعه مرگ پزشکان به اخبار پزشکی تبدیل شد (تایلر و نواکو، ۲۰۰۵). در سال های اخیر، پژوهشگران سازههای خشم و خصومت را متمایز کردهاند و از نظر آن ها خشم به عنوان یکی از عوامل خطرساز روان شناختی برای ابتلا به انسداد عروق کرونری محسوب می شود. این واقعیت به وسیله داده های مربوط به مرگ و میر مردان که از یک نمونه بزرگ در یک مطالعه آینده نگر که توسط ایکر، سالیوان، کلی هایس، دی آگستینو و بنیامین[۶] (۲۰۰۴) جمع آوری شد و نیز به وسیله تحقیق جالبی که به وسیله روزنبرگ و همکاران[۷] (۲۰۰۱) درباره رابطه بیان چهره ای با کم خونی موضعی انجام شد، تأیید شده است (به نقل از تایلر و نواکو، ۲۰۰۵). پور جوزی (۱۳۷۳) هم به این نتیجه رسید که تعداد و شدت انسداد عروق کرونری قلب با میزان خشم و خصومت رابطه نیرومندی دارد.