۹- پاستر و استمبیو (۲۰۰۳) در مطالعه خود به دنبال این بودند که آیا نقدشوندگی کل بازار متغیر مهمی در قیمت گذاری دارایی ها است . دوره مطالعه آن ها از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ بود و جامعه آن ها شامل تمام سهام مورد معامله شده در بورس اوراق بهادار نیویورک، نزدک و بورس اوراق بهادار امریکا بود. عامل ریسک نقدشوندگی پاستور و استمبیو ابعادی از نقدشوندگی را در بر می گرفت که مرتبط با بازدههای معکوس مرتبط با حجم معامله میشد. این عامل بر این اصل متکی بود که جریان سفارش در زمانی که نقدشوندگی پایین است موجب بازده های معکوس بالاتر می شود. آنها دریافتند که بازدههای مورد انتظار سهام به صورت مقطعی با حساسیت بازدههای سهام به تغییرات در نقدشوندگی مرتبط است. سهامی که بیشتر به نقدشوندگی حساسند حتی بعد از کنترل اثرات عوامل اندازه ، ارزش و بازده های گذشته، بازده های مورد انتظار بالاتری دارند. پاستور و استمبیو به این نتیجه رسیدند که بازدههای مورد انتظار سهام با سطح نقدشوندگی بازار رابطه منفی دارند (پاستر و استمبیو، ۲۰۰۳).
۱۰- آوراموو و چوردیا[۱۲۸] (۲۰۰۶) این موضوع را مرود بررسی قرار دادند که آیا قدرت پیشبینی اندازه، ارزش دفتری دفتری به ارزش بازار، گردش معاملات و بازدههای گذشته به وسیله مدلهای خاصی که به کار میبرند توضیح داده می شود؟ دوره مطالعه وی از جولای ۱۹۶۴ تا دسامبر ۲۰۰۱ بود و داده های مورد نیاز از سهام موجود در بازار بورس نیویورک، بازار بورس اوراق بهادار امریکا و بورس اوراق بهادار نزدک جمع آوری شده بود. نتایج حاصل از تحقیقات نشان داد که وقتی مدل را بر اساس مدل سه عاملی فاما و فرنچ و نقدشوندگی سهام برآورد میکنیم، مدل می تواند اثرات اندازه و ارزش دفتری به ارش بازار را توضیح دهد ولی اثرات حجم معاملات و بازدههای گذشته را نمیتواند توضیح دهد. بر این اساس مدلی که معیار ریشک نقدشوندگی در آن گنجانده شده، نمیتواند قدرت پیش بینی حجم معاملات ( نشان دهنده نقدشوندگی) و بازدههای گذشته( نشان دهنده اثر مومنیتیم) را توضیح دهد (آوراموو و چردیا، ۲۰۰۶).
۱۱- یودین (۲۰۰۹) در مطالعه خود رابطه بین بازده و نقدشوندگی سهام را با بهره گرفتن از معیار نسبی که نقدشوندگی سهام فردی را به نقدشوندگی کل بازار مرتبط می کند مورد بررسی قرار میدهد. دوره مطالعه وی از ژانویه ۱۹۶۶ تا دسامبر ۱۹۹۵ بود و داده های مورد نیاز از سهام عادی موجود در بورس اوراق بهادار نیویورک و بورس اوراق بهادار امریکا جمع آوری شده بود. نتایج حاصل از تحقیقات نشان داد که رابطه بین بازده اضافی سهام و سطح معیار نسبی نقدشوندگی منفی است اما این رابطه به صورت غیر خطی است. همچنین نتایج نشان داد که رابطه تغییرپذیری معیار نسبی نقدشوندگی و بازده اضافی سهام منفی است. این نتیجه متفاوت از نتایج چریدا و همکارانش (۲۰۰، ۲۰۰۱) است. اما این موضوع میتواند به وسیله ماهیت معیار نسبی نقدشوندگی توضیح داده شود چون این معیار هم نقدشوندگی سهام و هم نقدشوندگی بازار را در نظر میگیرد و اگر سرمایهگذارن به نوسانات نقدشوندگی توجه نداشته باشند و تنها به متوسط نقدشوندگی نوسانات بازار توجه داشته باشند ممکن است ریسک نقدشوندگی به وسیله نوسانات نقدشوندگی بازار توضیح داده نشود.(یودین ، ۲۰۰۹)
۱۲- نرین و ژنگ (۲۰۱۰) نقش عامل ریسک نقدشوندگی بازار بر روی بازده مقطعی سهام را در مدلی که شامل اندازه، نسبت ارزش دفتری با ارزش بازار، نرخ گردش معاملات و بازدههای گذشته بود را در دوره زمانی ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ در بازار سهام چین که یک بازار سفارش محور است مورد بررسی قرار دادند. آنها از عامل ریسک نقدشوندگی پاستور و استمبیو استفاده کردند. یافته های آنها نشان میدهد مدل بر مبنای عامل ریسک نقدشوندگی که شامل اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، نرخ گردش معاملات و بازدههایگذشته است اثرات ناهمسانیهای بازار را توضیح میدهد. با این حال مدل بر مبنای ریسک نقدشوندگی می تواند اثرات اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و نرخ گردش معاملات را توضیح دهد اما نمی تواند اثرات بازده های گذشته را توضیح دهد. ولی زمانی که عامل ریسک نقدشوندگی در مدل جای ندارد مدل می تواند اثرات همه عاملها را هم به صورت مجموع و هم به صورت جداگانه توضیح دهد. در این آزمایش، نتایج در مورد بازدههای گذشته، مشابه نتایج آنتنیو و همکارانش (۲۰۰۷) است. بنابرین این موضوع نشان میدهد عامل ریسک نقدشوندگی علت اصلی نتایج متفاوت در زمانی است که عامل ریسک نقدشوندگی بازار در مدل جای دارد (نرین و ژنگ، ۲۰۱۰).
۱۳- آمیهاد و مندلسون(۲۰۰۶) در تحقیقی به بررسی اثر نقدشوندگی در کاهش هزینه سرمایه پرداختند آن ها با بررسی استراتژی شرکت های گوناگون متوجه شدند که سیاست غالب شرکت ها حفظ نقدشوندگی است نه رشد نقدشوندگی.آن ها این سیاست را برای شرکتهای با نقدشوندگی بالا مطلوب دانستند ولی به شرکت های دیگر پیشنهاد دادند که از اینترنت ، تحلیلگران مالی و بازارهای معاملاتی بهتروافزایش انتشار اطلاعات داوطلبانه جهت افزایش نقدشوندگی استفاده نمایندچراکه افزایش نقدشوندگی سبب کاهش هزینه سرمایه شده وکاهش هزینه سرمایه منجر به افزایش ارزش سهام می شود.
۱۴- ماگ در تحقیق تجربی خوددر سال (۱۹۹۸) نشان داد که ویژگی نقدشوندگی در سهام ،امکان فروش راتسهیل نموده و خرید سهام ، با مشکل کمتری روبرو است در عین حال هزینه نگهداری این نوع سهام، بسیار پائین میباشد.
۱۵- بر اساس یافته های مودیگیانی[۱۲۹] و میلر در سال ۱۹۵۸ در مورد عملیات شرکت در بازارهای کامل،سطوح سرمایه گذاری شرکت با دسترسی به منابع مالی داخلی،نامرتبط است.در مدلهای سرمایهگذاریمانند مدلهای شتابنده سرمایه گذاری،نئوکلاسیک و Q نیز پیش بینی خاصی در زمینه تامین مالی صورت نگرفته است. آن ها فرض میکنند که شرکت می تواند منابع کافی برای اجرای پروژه های سرمایه گذاری را به دست آورد و در حقیقت،در تامین مالی بودجه مورد نیاز برای پروژه های خود با هیچگونه محدودیتی روبرو نیست. و یا به عبارت دیگر در این ادبیات،منابع داخلی و خارجی جایگزین هم در نظر گرفته میشوند(ساموئل ،۱۹۹۶).
۱۶- مارشال ویانگ (۲۰۰۳) به رابطه نقدشوندگی و بازده سهام پرداختهاند. معیارهای نقدشوندگی مورد استفاده در این تحقیق، شکاف بین قیمت پیشنهادی خریدوفروش و نرخ گردش است. آن ها در مدل خود از عوامل بازده بازار و اندازه شرکت استفاده نموده است. مارشال ویانگ نتیجه گرفت که تأثیرعامل اندازه شرکت بر بازده سهام منفی بوده است.