با توجه به اهمیت کارآفرینی درون سازمانی، برای پیاده سازی کارآفرینی در این سطح، مدلی ارائه شده است. کوراتکو و همکارانش در سال ۱۹۹۳، مدل تعاملی کارآفرینی درون سازمانی را بر اساس سه عامل مشخصات سازمانی، مشخصات فردی و حادثه ناگهانی ارائه نمودهاند. مشخصات سازمانی عبارت است از حمایت مدیریت ارشد سازمان، استقلال و آزادی در انجام کار، پاداشهای مناسب، وجود فرصتهای کافی برای انجام فعالیت کارآفرینانه و وجود حد و مرزهای سازمانی. مشخصات فردی عبارت است از تمایل به ریسکپذیری، تمایل به آزادی عمل و استقلال کاری، نیاز به توفیق، هدف گرایی و داشتن مرکز کنترل داخلی. حادثه ناگهانی عبارت است از توسعه روشهای جدید، ادغام یا مالکیت جدید، تقاضاهای جدید در بازار، تغییرات اقتصادی، تهدیدات رقبا و وجود بازارهای رقابتی. چنانچه هر کدام از این سه فاکتور وجود نداشته باشد، از سطح کارآفرینی درون سازمانی یا کارآفرینی مستقل کاسته میشود (کورکو[۱۲]، ۱۹۹۳). در اجرای کارآفرینی درون سازمانی، موانع محیطی زیادی وجود دارد. مک میلان و همکاران[۱۳](۱۹۸۶)، موانع را به این صورت بیان کردهاند: مشکلات عملیاتی، برنامهریزی بیدقت و ناکافی، انتظارات غیر واقعی سازمانی، عدم حمایت کافی سازمان از فعالیتهای کارآفرینانه و درک ناصحیح از بازار (مکمیلان[۱۴]، ۱۹۸۶). از دید سایکز و بلاک[۱۵] (۱۹۸۹) موانع سازمانی پیاده سازی کارآفرینی درون سازمانی، عبارت است از: رویههای نامناسب سازمان در برخورد با اشتباهات کارکنان، سبک مدیریت وظیفه مدار، سیاستهای تشویقی یک شکل برای همه، ترفیع افراد سازگار یا موافق (سیکس، بلاک[۱۶]، ۱۹۸۹). موانع محدود به این موارد نمیباشند و موانع دیگری هم وجود دارد از جمله: عدم وجود سیستم پاداش مناسب برای ایجاد انگیزه افراد خلاق و نوآور، وجود سلسله مراتب اداری، سبکهای سنتی اعمال مدیریت و عدم ایجاد فرصت مناسب خارج از وقت اداری برای تفکر بر ایده های جدید (بارت[۱۷]، ۲۰۰۶).
زمینه دیگر کارآفرینی، کارآفرینی سازمانی است که موجب تغییرات ساختاری، به چالش کشیدن فرهنگ سازمانی حاکم، تشکیل تیمهای کارآفرینانه، ایجاد دیدگاه مشترک بین کارکنان و مدیران، برای رسیدن به هدف سازمانی و کارآفرین شدن سازمان است (کوین، اسلوین[۱۸]، ۱۹۹۱). کارآفرینی سازمانی از طریق تولیدات جدید، فرایندهای جدید، نوآوریها و توسعه بازارها صورت میگیرد (شاکر[۱۹]، ۱۹۹۶).
همچنین در شکل زیر تفاوت انواع کارآفرینی از نظر عوامل محیطی و بستر سازمانی را مشاهده میکنید:
بستر سازمانی مناسب
بوراکسی تهدیدگرایی ارتباطات رسمی افق زمانی کوتاه مدت ارزیابی بر اساس نتیجه
کارآفرینی درون سازمانی
اجرای تعداد اندکی فعالیت کارآفرینانه فردی که با زحمت فراوان حاصل شده
سازمان سنتی
تعداد محدودی کارآفرین سازمان (ناراضی)
عوامل محیطی مناسب
ثبات سیاسی دسترسی به منابع مالیات کم امنیت سرمایه گذاری نبودن مقررات سخت
سازمان کوچک
کارآفرینان مستقل
کارآفرینی مستقل
اجرای سریع و راحت فعالیت کارآفرینانه
کارکنان
کارآفرینی سازمانی
اجرای سریع و راحت تعداد زیادی فعالیت کارآفرینانه فردی، گروهی و مستمر
سازمان کارآفرین
بستر سازمانی مناسب
ساختار تخت فرصت گرایی ارتباطات غیر رسمی افق زمانی بلند مدت ارزیابی بر اساس عملکرد
شکل ۲-۲ تفاوت انواع کارآفرینی از نظر عوامل محیطی و بستر سازمانی
۲-۱-۳ کارآفرینی سازمانی
تا به حال تعریفهای زیادی در خصوص کارآفرینی سازمانی و سازمانهای کارآفرین نشده است، اما هرچه پارادایم کارآفرینی گستردهتر میشود، بیشتر تأیید میشود که سازمان فیالنفسه میتواند رفتار کارآفرینانه داشته باشد. بعضی از تعریفهای ارائه شده، عبارتاند از:
جونز و باتلر[۲۰] کارآفرینی سازمانی را پروسهای میدانند که از طریق آن سازمانها متوجه فرصتها میشوند و عوامل تولید را به طرز خلاقانهای جهت ایجاد ارزش اضافه، سر و سامان میدهند.
فرآیندی است که در آن تولیدات و فرآیندها از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینی در درون یک سازمان در حال فعالیت توسعه داده میشوند (فرهنگی و صفرزاده، ۱۳۸۶، ۴ ۶).
فرآیندی که سازمان طی میکند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینان انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای فردی یا گروهی را به طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند. هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کارآفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد، به آن کارآفرینی سازمانی گویند. در این حالت فرد یا گروه کارآفرین از قابلیتها و امکانات یک سازمان استفاده کرده و اقدام به فعالیت کارآفرینی به عنوان فعالیتی با وابستگی سازمانی میکند. نتیجه این نوع کارآفرینی معمولا ایجاد یک واحد سازمانی جدید در داخل سازمان، طراحی و عرضه خدمات جدید و ایجاد ارزشهای نوین برای سازمان میباشد (گلستان هاشمی، ۱۳۸۲: ۲۷-۲۸).
سازمانهایی شرایط کارآفرینانه دارند که نوآور، ریسکپذیر، پیشتاز، بیباک و مهاجم باشند و در حمایت از شرایط فوق به رهبری تکتولوژیکی و پژوهش و توسعه اهمیت خاص قائل شوند (صمد آقایی، ۱۳۸۸: ۷۵).
کارآفرینی سازمانی، یعنی کارآفرینی بدون رها کردن سازمان؛ کارآفرینان سازمانی در مرزهای موجود یک سازمان معین فعالیت میکنند. پینکات (۱۹۸۵) معتقد است که واژه کارآفرینی سازمانی ابداع شده تا فعالیتهای نوآورانه را در یک بافت سازمانی توصیف کند؛ بنابرین این واژه کوششهایی را منعکس میکند که توسط افراد سازمان انجام میشود تا کسب و کار موجود را بهبود بخشند (راسخ، ۱۳۸۶: ۶۳). شومپیتر بر این باور است که کارآفرینی سازمانی واژهای است که از درون دنیای کسب و کار برخاسته و توانایی استفاده از منابع با روشهای جدید است که منجر به خلق محصولات و خدمات جدید در محیط سازمانی میشود (اوال و اینبار[۲۱] ، ۲۰۰۳: ۲۲۲).
سازمان کارآفرین سازمانی است که بدون در نظر گرفتن منابع موجود و تحت کنترل، فرصتها را پیگیری کند (صمد آقایی، ۱۳۸۸: ۷۶).
زاهرا [۲۲]کارآفرینی سازمانی را فرایند ایجاد تجارب جدید میداند که از سوی سازمانهایی که سود، وضعیت رقابتی و راهبرد تجارب فعلی را بهبود میبخشد، تولید میشود. در همین زمینه، بورگلمن[۲۳] معتقد بود کارآفرینی سازمانی به عنوان توسعه حدود سازمان از لحاظ صلاحیت و تطبیق فرصت برای تولیدات داخلی از ترکیبات منابع جدید میباشد و در نتیجه کارآفرینان ارزشها را تغییر میدهند و ماهیت آن را دچار تحول میکنند. کارآفرینان مسئول نوآوری و خلاقیت در داخل سازمان هستند و میکوشند یک ایده را به یک واقعیت سودآور تبدیل کنند. همچنین میتوان ادعا کرد کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که از راه القای فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان به ارائه نوآوری در محصول و فرایندها می انجامد. شاید بتوان کارآفرینی سازمانی را اینگونه نیز تعریف کرد: کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که فعالیتهای سازمانی را به سمت خلاقیت [۲۴]، نوآوری[۲۵] ، مخاطره پذیری[۲۶] و پیشتازی سوق میدهد. فرد کارآفرین سازمانی با بر هم زدن تعادل موجود سازمان وبا عملیاتی کردن ایده های خود و دیگران در ایجاد فرایند و بهبود روش، در جهت پیشبرد امور سازمان گام بر میدارد (ناهید، ۱۳۸۸ : ۴ ۴ ).