الف: نظریه “پنجرههای شکسته” که توسط ویلسون و کلینگ در سال ۱۹۸۲ مطرح شد. این نظریه به این نتیجه دست یافت که زوال محله و عدم نگهداری از آن می تواند بر رفتار افراد تأثیرگذار باشد. نگهداری و حفظ اموال به مانند نظارت، کنترل ورودی ها و قلمروگرایی به استراتژی های CPTED افزوده شد (۲۹-۳۸،۱۹۸۲،Wilson & Kelling).
ب: دو جرمشناس کانادایی با نامهای پل و پاتریشیا و برانتینگهام کتابی تحت عنوان “جرم شناسی محیطی” منتشر نمودند. نویسندگان این کتاب اعتقاد دارند که جرم هنگامی روی میدهد که تمام ارکان لازم برای ارتکاب جرم فراهم باشد. این عناصر عبارتند از قانون، مجرم، آماج جرم و مکان. این چهار عامل را تحت عنوان “چهار بعد جرم” نامگذاری کردند و نهایتاًً در این تئوری بر اهمیت مکان پرداختند (۱۹۹۱،Brantingham).
ج: جرمشناسان انگلیسی، رونالد کلارک و میهم دیدگاه خود در مورد پیشگیری وضعی را گسترش دادند. در پیشگیری وضعی آنان به هدف کاهش فرصتهای مجرمانه از طریق تغییر در اوضاع و احوال ماقبل ارتکاب جرم و بهبود طراحی و کیفیت محیط در پیشگیری از جرم تأکید داشتند (۱۹۹۵،Clark).
د: نهایتاًً تلاش های کرو که در پیشبرد برنامه ها و راهبردهای CPTED بسیار مؤثر بود (۲۰۰۰،Crow).
د) دوره زمانی چهارم: دهه ۹۰
در دهه ۹۰ میلادی مدل جفری این گونه ظاهر شد که محیط هرگز نمیتواند مستقیماً بر رفتار فرد تأثیر بگذارد بلکه این کار تنها از طریق “ذهن” انجام می شود. هر مدل پیشگیری از جرمی باید دارای ذهن و محیط فیزیکی باشد و صرف تکیه بر محیط خارجی موجب نادیده گرفتن سایر ابعاد CPTED خواهد شد. امروزه مدل مبتنی بر دیدگاه جفری شامل شاخهها و رشته های مختلفی میباشد. CPTED ارائه شده توسط کرو موجب ایجاد مبنایی محکم برای CPTED شد و این تئوری را سمت جلو هدایت کرد. در سال ۱۹۹۷ به واسطه مقالهای که توسط سویل و کلیولند به نگارش درآمد، تئوریپردازان و طرفداران CPTED ترغیب شدند تا به دنبال اکولوژی اجتماعی CPTED حرکت کنند که این مسئله شامل موضوعات اجتماعی و روانشناختی بود. در این دوره تئوریپردازان تلاش میکردند تا CPTED را از سطح محیط فیزیکی، ساختمان و محیط ساخته شده فراتر برده و به محیط و جنبه های اجتماعی نیز توجه نمایند. در همین زمان است که نسل دوم CPTED شکل میگیرد (۷-۹،۱۹۹۷،Saville). این تئوری در عین حال که عموماً متمرکز بر تغییر محیط برای کاهش فرصت ارتکاب جرم است، هدف خود را بر نتایج دیگری از جمله: کاهش ترس از جنایت، افزایش کیفیتهای زیبایی شناختی محیط و افزایش کیفیت زندگی برای شهروندان آسیبپذیر نیز قرار داده است (۸،۱۹۹۵،Clark).
منطق اصولی در طراحی یک محیط بیرونی ویژه جهت پیشگیری از جرم می تواند دلائل متعددی داشته باشد. به عنوان مثال تلاشهایی که در جهت پیشگیری از جرم با تمرکز بر مردم بوده و روشهایی مانند: بازداشتن یا منع نمودن عمومی و باز داشتن یا منع نمودن ویژه را در پی داشته که به لحاظ شرایط خاص قرارگیری مردم در محیطی ویژه، به لحاظ طبیعت متحرک انسان، امکان تحققپذیری پایینی داشته است. چرا که انسانها عناصر ثابت، پایدار و ماندگار یک فضا در مدت زمان معین و مشخص نیستند. در حالی که عناصری مانند ساختمانها و سایر اجزاء فیزیکی فضا به صورت وابستهای پایدار و ثابت میباشند به عنوان نتیجه، CPTED می تواند مؤثر بر محصول تلاش برای ارتکاب جرم، مشاهدات و ادراکهای شخصی از ریسک ارتکاب جرم باشد. (۹-۱۴،۱۹۹۲،Nasar & Fisher).
تئوری CPTED به لحاظ توجه بیش از اندازه به محیط بیرونی دارای محدودیتهایی میباشد. برای داشتن تئوری فعالتر و مؤثرتر باید به هر دو محیط بیرونی و درونی به طور یکسان توجه شده و یا به ترتیب به محیط و مجرم پرداخته شود. کارمن در سال ۱۹۹۷ باز تعریفی از این تئوری را پیشنهاد نموده که شامل هر دو وجه کلان (بیرونی یا خارجی) و خرد (درونی یا داخلی) سطوح تحلیل می شود. این باز تعریف توسط جفری در توضیح تئوری CPTED جامع و فراگیر، به تفضیل شرح داده شده است. بر اساس نظریات جفری این جامعیت مستلزم آزمونهایی جهت تشخیص صدمات مغزی، معایب تغذیهای، آلودگیهای شدید و مشکلات عصبی بوده و ممکن است منتهی به تغییرات فاکتورهای غذایی گردد. در عین حال آلودگیهای محیطی و مواد مخدر سایر آزمونها میباشند. نتیجه این آزمایشها می تواند منتج به تحقیقات پیشگیری از جرایم و سیاستهای میان رشتهای باشد که بر اساس یک ارگانیزم محیطی از مدل کنش و واکنشهای رفتاری شکل گرفته (۴۱۸،۱۹۹۰،Jeffery). از زمانی که جفری بر روی فاکتورهای محیط درونی و روانی متخطیان متمرکز گردید، به پیشنهاد خود او تئوری پیشگیری از جرایم از طریق طراحی محیطی به تئوری پیشگیری از جرایم تغییر نام یافت. چرا که در تئوری جدید تنها فاکتورهای محیطی نبودند که اهمیت داشتند بلکه بسیاری از فاکتورهای روانی، اجتماعی، جرم شناسی و رفتارشناسی دخیل بودند. در واقع جفری مفهوم اصیل CPTED را که ساخته و پرداخته خودش بود به مفهومی عامتر در چارچوب تئوری پیشگیری از جرم توسعه بخشید (۱-۳،۱۹۹۳،Jeffery & Zahm).لازم به ذکر است که تئوری جدید، تئوری اولیه را نیز در برگرفته و فاکتورهای جدیدی را به آن اضافه می نماید. با توجه به محدودیتهای زمانی و امکانات این تحقیق، فاکتورهای پژوهشی بر تئوری اولیه که مختص فاکتورهای محیطی است، متمرکز میباشد. امید است در آینده بتوان پژوهشی فراگیرتر با بررسی کلیه زمینه های جدید تئوری به انجام رساند.
ه ) دوره زمانی پنجم: سال ۲۰۰۰ به بعد
امروز CPTED مقبولیتی جهانی کسب نموده و این تئوری امروزه به محیطی اشاره دارد که همان محیط فیزیکی است. برخلاف مفهوم مورد نظر جفری که مفهوم محیط را به مسائلی چون اکولوژی اجتماعی و مسائل روانشناختی گسترش داد، در واقع در این دوره به این علت که سایر راهکارهای مبارزه با جرایم مؤثر نبوده است، CPTED و پیشگیری وضعی به یکی از دیدگاه های رایج در مورد پیشگیری از جرم تبدیل شده و بر سایر انواع پیشگیری، مانند پیشگیری اجتماعی اولویت دارد. کوسن میگوید: “تغییر وضعیت بسیار سادهتر از شخصیت و روان افراد است” (۱۹۰،۲۰۰۳،Seve)
نسل دوم تئوری با تکیه بر اکولوژی اجتماعی جرم
کلارک(۱۹۹۵)
افزایش کیفیت زندگی
سویل وکلیولند(۱۹۹۷)
اکولوژی اجتماعی CPTED
سی جی جفری(۱۹۹۷)
تئوری پیشگیری از جرم
معرفی تئوری به عنوان راهی مؤثر در پیشگیری از جرایم
ویلسون و کلینگ(۱۹۸۲)
نظریه پنجرههای شکسته
پل و پاتریشیا رانتینگام(۱۹۸۷)
جرم شناسی محیطی
رونالد کلارک و میهم(۱۹۸۴)
پیشگیری وضعی از جرم
تثبیت سنگ بنای اولیه تئوری
سی جی جفری(۱۹۷۱)
تئوری اولیه CPTED
اسکار نیومن(۱۹۷۱)
فضاهای بیدفاع
دوره پیدایش اولین جرقههای تئوری