هویت زودرس
این افراد هویت حاضر و آمادهای را میپذیرند و ضبط میکنند که یک فرد مقتدر (معمولا والدین، رهبران مذهبی، یا مشوقها) آن را برایشان برگزیده است فرد به وسیله دیگران هدایت میشوند، یعنی جهتیابی آنها بیرونی است نه درونی. فرد دارای هویت زودرس، اگر با موقعیتی روبرو شوند که در آن ارزشهای والدین و دیگران کارایی نداشته باشد، به سختی احساس ترس میکند. این افراد همنوایی، انعطاف پذیری، و وابستگی به مراجع قدرت را نشان میهند. آنها معمولا تکانشیاند و استقلال و اعتماد به نفس کمتری دارند (برک،۲۰۰۳، ترجمهی سیدمحمدی، ۱۳۸۲). این افراد هرچند هنوز بحران هویت را تجربه نکردهاند، اما بر اساس تصمیمگیری دیگران(معمولا والدین) مجموعه ای از ارزشها را پذیرفتهاند. برای فردی با هویت زودس، دانشگاه فرصت مناسبی برای کشف موقعیتهای تازه نیست، بلکه فرصتی برای تحقق اهداف والدین است. این افراد قبل از آن که تحت تاثیر اکتشاف و ارزشیابیهای شخصی خود قرار گیرند، تحت تاثیر ارشیابیهای دیگران، به ویژه افراد مهم قرار میگیرند (شکر کن ،۱۳۸۰ ).
«مطالعات تجربی به طور پیوسته نشان میدهد که افراد با هویت زودرس در هردو جنس اغلب در نگرشهایشان مستبد بودند. این گروه از نظر تعهد به اهداف و برنامه های زندگی در سطح بالایی هستد زمینه اصلی در وضعیت بحران هویت اجتناب از انتخاب و خودمختاری است. فرد بیشتر پیرو دیگران است و آن چه که بزرگترها درباره شغل و مسائل سیاسی به او تحمیل میکنند میپذیرند و از تلاش برای ایجاد خود به عنوان یک فرد مستقل و خود مختار اجتناب میورزد گویی شخص از مسئولیتهایی که با آزادی فردی همراه باشد وحشت دارد» (دومبو،۱۹۹۴؛ به نقل از روانبند،۱۳۸۳).
هویت دیر رس
این افراد بر اساس اهداف، فعالانه در جستجوی هویت و به دنبال رسیدن به تعهد در زمینه اهداف انتخابی خود هستند؛ اغلب به نظم و نظامهای ساخته شده حساس و بیاعتمادند هر آن چه که میبینند به مبارزه فرا میخوانند و ظرفیت بالایی برای شناسایی مشکلات دارند ( شکرکن،۱۳۸۰). « افراد با هویت دیررس به جستجوی صادقانه برای یافتن راه ها و اهداف مختلف میپردازند و صرفا گذشت زمان و اتلاف وقت مطرح نیست. در اینجا نیاز نیست که فرد به بررسی و آزمون خود بپردازد تا دانش عمیقی درباره خود به دست آورد. تعهدات موقتا بنا به دلایلی معقولی کنار گذاشته میشوند. بنابرین هویت دیررس یک رها کردن ساده نیست، به گونهای که شخص بدون هدف و سرگردان شود، بلکه یک دوره فعال جستجوی هدف و آماده شدن برای تعهدات است. این افراد تفکر اخلاقی دارند ضمن اینکه میدانند رابطه صمیمانه چگونه کیفیتی دارد، اما همواره چنین رابطهای را برقرار نمیکنند، روابط بین فردی آنها کلیشهای بوده و از لحاظ ابراز فردی در سطح پایینی قرار دارند اغلب با عنوان افرادی که که با خود دلمشغولی دارند، توصیف میشوند هر چند خواستههای والدین برای این افراد مهم است، اما بین خواستههای خود، تقاضاهای اجتماعی و خواستههای والدین تعادل ایجاد میکنند» (اسپرینتال[۳۹] و تایز-اسپرینتال[۴۰]،۱۹۸۳؛ به نقل از شهرآرای ،۱۳۸۴).
۲-۴-۳- برزونسکی : مدلهای سبک هویت
برزونسکی الگوی شناختی – اجتماعی را در سال (۱۹۹۰) مطرح کردهاست که در آن جوانان در ساخت، نگهداری و انطباق هویت خودشان تأکید میکند و اشاره دارد به تفاوت چشمگیر در درگیری و یا اجتناب افراد از تکالیف مختلف، چون تصمیم گیری، حل مسائل شخصی و موضوعات هویت است( برزونسکی و فراری،؛ ۱۹۹۶).
«برزونسکی (۱۹۹۰) صریحا بیان میکند که همه افرادی که از نظر روانشانسی سالم هستند باید بتوانند هر کدام از این سه سبک را طی دوران نوجوانی و بزرگسالی استفاده کنند. جهتگیری سبک هویتی که افراد انتخاب میکنند ثابت و در برابر تغییر مقاوم است. بنابرین میتوان این استدلال را داشت که سبک هویت یک ویژگی است و مهارت نیست و سبکی که فرد مشخصا نمایش میدهند یک اولویت انتخاب شده است که در مقابل صلاحیت به دست آمده قرار دارد. اگرچه برزونسکی در اصل بر هویت فردی تأکید دارد، اما ماهیت فرایندگرا و پویای مدل او ممکن است تا حدی از “هویت من ” نیزاستفاده کند. سبک هویت در مقایسه با وضعیت هویت مارسیا باثباتتر فرض میشود، زیرا انتظار میرود سبکی که فرد به طور مشخص از آن استفاده میکند با ثباتتر باشد. وی معتقد است که هویت فردی به وسیله تعاملهای اجتماعی[۴۱] شکل میگیرد. و برای تدوین مدل سبک هویت از نظریه کِلی (۱۹۹۵) درباره ” نظریه ساخت فردی ” سود برده است. از دیدگاه کِلی افراد به عنوان نظریهپردازان خود، قلمداد میشود که مدلهای مؤثری را در جهان اطراف خود خلق میکنند. در این نظریه افراد به عنوان دانشمند، فعالانه میتوانند مدلی را انتخاب کنند که با آنها بیشترین تناسب را داشته باشد» ( برزونسکی،۱۹۹۸،۱۹۹۰، به نقل از دانشورپور، ۱۳۸۹).
برزونسکی مدلی از رشد هویت فردی را ارائه میدهد، سه سبک مجزای هویت را بر اساس ثبات و تفاوتهای فردی بنا کرد که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
هویت اطلاعاتی
این سبک معرف جوانانی است که با بهره گرفتن از جستجو وارزیابی اطلاعات به احساس هویت خود دست مییابد جوانان دارای این سبک هویت، خودپندارههای انتقادی دارند و در هنگام برخورد با اطلاعات متفاوت عمل میکنند آن را دوباره آزمون میکنند و میل به آزمون دوباره و همچنین تطابق هویت خود با شرایط جدید را دارند این افراد سختکوش، خودتنطیم، دارای عزت نفس بالا، خودآگاه، دارای قدرت حل مسئله، و پیچیدگی شناختی بالا را دارا هستند در این سبک همچنین فرد درباره مفاهیم شکاک است و قبل از اقدام به تصمیمی به پردازش و ارزیابی اطلاعات میپردازد(برزونسکی، ۲۰۰۳).
افرادی که در این سبک قرار دارند اهداف شغلی مشخصی دارند؛ به استقلال و قضاوت خود بیشتر اعتماد میکنند و نسبت به همسالان خود در محیط تحصیلی، خودمختاری، خودتنطیمی، و پیشرفت تحصیلی و روابط بین فردی بهتری دارند. این افراد قبل رسیدن به تعهدی پایدار و بلند مدت در زمینههای شناختی و رفتاری، دوره هایی از اکتشاف و بحران هویت را پشت سرگذاشتهاند، بنابرین هم دارای کسب عقاید، باورها و رفتار پایدار، استقلال و خودمختاری را نیز به دست آورند(برزونسکی و کوک،۲۰۰۰؛ به نقل ازسعادتی شامیر، ۱۳۸۳).
هویت هنجاری
افرادی که از این سبک هویتی استفاده میکنند بدون اراده دستورات و انتظارات “اطرافیان مهم خود[۴۲]” را اجرا میکنند آنها افرادی با وجدان و هدفمداری هستند که از قبل شکل گرفتهاند و ممکن است نسبت به اطلاعاتی که ارزشهای شخصی آنها را به چالش میکشاند کاملا بسته عمل میکنند نسبت به تهدید اطلاعاتِ باروها و ارزشهای خود بسته هستند، و به طور انعطافناپذیری هویت سازمان یافتهای را پذیرفتهاند وتلاش میکنند از آن دفاع کنند و آن را نگهداری و ادامه دهند و به طور پایدار متعهد هستند (برزونسکی، ۲۰۰۳).